نمونه سوالات فصل سه : چالش الگوی شبه ترقی غرب گرا و تعالی اسلامی در عصر مشروطه
1-علت جنگ های ایران و روسیه چه بود؟**
انقلاب صنعتی غرب و نیاز به مواد اولیه و بازار فروش و وضعیت سیاسی اجتماعی ایران در قرن 19 میلادی موجب شد کشورهای استعمارگر به شکل های مختلف به ایران دست اندازی کنند
2-جنگ های ایران و روسیه چه تاثیری بر حضور روحانیت در سیاست داشت؟
علمای مذهبی در راستای حفظ بلاد اسلامی از تسلط کفار ، فتوای جهاد دادند و این اولین اقدام در راستای نفی استعمار بود
3-چه عواملی موجب خیزش مراجع تقلید و نیروهای مذهبی در مقابل دشمنان خارجی شد**
شکست های ایران در مواجهه با قدرت های بزرگ
و برخی تحولات اجتماعی و فکری موجب شد که مراجع تقلید و نیروهای مذهبی برای مقابله با دشمن بپا خیزند
و روحیه انقلابی و مبارزه جایگزین تفسیرهای دعوت کننده به آرامش و انفعال و تسلیم شد
4-مبانی اساسی الگوی تعالی چه بود و به کجا رسید؟*
لزوم استقلال از بیگانه و به جنبش عدالتخانه و قیام مشروطه منتهی شد
5-هدف از فرقه سازی توسط بیگانگان چه بود؟***
سیاست فرقه سازی استعمار برای ضربه زدن و ایجاد تشتت در میان شیعیان بود.
6-اصلاحات غرب گرایانه در عصر مشروطه توسط دولتمردان چند شکل داشت؟**
تغییر از درون حاکمیت : عباس میرزا - قائم مقام فراهانی - امیر کبیر
نگرش ترقی غربی: میرزا حسن خان سپهسالار با اعطای امتیاز به بیگانگان که مخالفت روحانیان را برانگیخت
7-نهضت تنباکو چه بود؟*
در سومین سفر ناصرالدین شاه به خارج از کشور(1268) با تلاشهای امین السلطان و ملکم خان برخی امتیازات به بیگانگان اعطا شد.
از جمله واگذاری انحصار خرید و فروش و تهیه توتون و تنباکو در داخل و خارج ایران بمدت 50 سال به یک شرکت انگلیسی
رهبری مردم در مخالفت را میرزا حسن آشتیانی در تهران و میرزای شیرازی در عتبات مقدسه داشتند
که در نهایت با فتوای میرزای شیرازی در سال 1270 این امتیاز لغو شد
8-دلایل و اهمیت نهضت تنباکو در تکامل الگوی تعالی چه بود؟***
1- گستره جغرافیایی
2- وحدت در حرکت
3- نفوذ مرجعیت شیعه
4- غیاب روشنفکران در جریان مشروطه
5- گسترش شبه اطلاع رسانی
6- پیروزی جریان سیاسی مذهبی
7- ایجاد زمینه برای جنبش های دیگر مثل نهضت عدالتخانه
9-عدالتخانه چه بود؟*
درسال 1283 نهضتی با عنوان عدالتخانه برای رسیدگی به شکایت مردم از دولت بود شکل گرفت
که برای همه قابل فهم بود
10-مشروطه چگونه مطرح شد؟*
در مقابل این جریان مردم بر اساس یک شایعه به سفارت انگلستان کشیده شدند و مشروطه به عنوان خواست اول آنان مطرح شد در حالی که مردم فهم درستی از آن نداشتند و موجب ایجاد اختلاف بین علما و روشنفکران شد.
11-جریان روشنفکری از نظر وابستگی سیاسی چگونه بود و چه شعاری داشت؟*
وابسته : برخی از مقام های عالی رتبه دولتی
غیر وابسته: احزاب و گروه ها
شعار : از فرق سر تا نوک پا باید فرنگی شد و نفی هر آنچه داریم
12-در عصر مشروطه الگوی شبه ترقی غرب گرا چگونه حاکم شد؟
جنبش عدالتخانه به مشروطه خواهی انجامید و الگوی شبه ترقی غرب گرا در مقابل و برای به انحراف کشدن آن پدید امد.
13-نگرش مشروطه مشروعه و مشروطه غربی را توضیح دهید.***
مشروطه مشروعه: محدودیت استبداد و قانون گرایی در قالب شرع اسلام
مشروطه غربی : محدودیت استبداد و قانون گرایی بر مبنای نگاه اومانیستی و ضدیت با مذهب
14-مشروطه خواهان غرب گرا چه نظری برای ترقی کشور داشتند؟**
برای رسیدن به ترقی غربی به نفی دین و سنت ها اعتقاد داشتند و وجود یک دیکتاتور را ضروری میدانستند که عاقبت به روی کار آمدن رضا خان انجامید.
15-دلایل شکست مشروطه چه بود؟**
1- حذف نگرش مشروطه مشروعه
2- اختلاف گسترده در میان رهبران آن
3- مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی
4- تغییر رویکرد انگلستان در باره ایران
16-تغییر رویکرد انگلستان در خصوص مشروطه چه بود؟***
انگلستان طی معاهده ای با روس ها به اهداف خود رسید و حمایت از مشروطه را ضروری نمی دید
17-انقلاب 1917 روسیه و خروج روسیه از ایران چه تغییری در سیاست انگلستان در ایران و کشورهای همسایه ایجاد کرد؟***
انگلستان تصمیم گرفت در تمام کشورهای تحت نفوذ خود دولت های وابسته را حاکم سازد
برهمین اساس رضا شاه در ایران و کمال آتاتورک در ترکیه و ملک فیصل در عراق و امان الله خان در افغانستان با طراحی انگلستان به قدرت رسیدند
18-چرا رضا خان در سال 1299 از سوی انگلستان برای انجام کودتا انتخاب شد؟**
قدرت خشونت آمیز - قلدری - انضباط - کم سوادی
19-دلیل قرار گرفتن ضیاالدین طباطبایی از طرف انگلستان در کنار رضا شاه چه بود؟**
از انجا که رضا خان ، اطلاعات سیاسی ، اداری و اجتماعی نداشت انگلیسیها برای انجام دادن وظایف سیاسی و اجتماعی کودتا ، ضیا الدین طباطبایی مدیر روزنامه رعد و مورد اطمینان خود را که برای حفظ و اشاعه منافع آنها قلم فرسایی میکرد در کنار رضا شاه قرار دادند
20-نظر آیرونساید در مورد رضا خان چه بود؟**
یک دیکتاتور نظامی کلیه مشکلات ما را در ایران حل خواهد کرد . به عقیده شخصی من ، با تقویت رضا خان و استقرار دیکتاتور نظامی ، نیروهای انگلیسی میتوانند بدون درد سر ایران را ترک کنند.
21-روند به قدرت رسیدن رضا خان را بنویسید.*
ابتدا فرمانده نیروهای قزاق شد و بعد به وزارت جنگ رسید و سپس نخست وزیر شد .
سرانجام در سال 1304 احمد شاه را برکنار و خود به پادشاهی رسید.
14-الگوی ترقی غربی در عصر پهلوی دوم چگونه بود؟*
وابستگی فکری و عملی فشارهای غرب برای برخی برنامه ها
15-مشکلات آغاز دوره پهلوی دوم چه بود؟***
جنگ جهانی دوم اشغال ایران فروپاشی دولت رضا خان
آثار سیاستهای مخرب رضا خان که مشکلات زیادی را بوجود آورده بود
16-عملکرد ابرقدرت ها در جنگ سرد چه بود؟*
دو قطبی شدن جهان و جنگ سرد باعث شد ابرقدرتها کشورهای جهان را بین خود تقسیم کنند
17-هدف آمریکا از توسعه ایران بود؟***
آمریکا توجه ویژه ای به ایران داشت و می خواست با توسعه ایران جلوی انقلاب کمونیستی را بگیرد
18-جان فوران در باره نفوذ آمریکا در ایران چه نظری داشت؟***
ایران در سال 1321 شمسی شاهد حضور سی هزار سرباز آمریکایی در ایران بود تا بر جریان حمل و نقل مهمات و آذوقه به شوروی نظارت کنند.
و مانع از آن شوند که دنیا به بلوک بندی های تجاری انحصاری در قبل از جنگ جهانی دوم بازگردد
همچنین موضوع نفت ایران موجب تیرگی روابط بریتانیا و شوروی و آمریکا شد
19-تغییر در فرهنگ به چه منظوری ایجاد می شد؟*
برای روند توسعه غربی باید تغییراتی در فرهنگ پدید می آمد که شاه مامور اجرای آن بود
20-تغییرات در کشاورزی به چه منظوری انجام شد؟**
در بحث مکاتب مختلف توسعه ، نظریه پردازان مکتب مدرنیزاسیون معتقد بودند جوامع جهان سوم ناچارند حرکت به سمت مدرن شدن را در مسیری که غرب پیموده طی کنند (که این نظریه بعدا مردود اعلام شد) و برای ایجاد تغییرات به سبک غرب ابتدا باید جامعه سنتی کشاورزی بسوی صنعتی پیش میرفت
21-پیشنهاد غرب در تغییر سه حوزه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی چه بود؟***
در حوزه اقتصاد در پی صنعتی سازی وابسته
در حوزه اجتماعی خواهان ایجاد طبقه متوسط جدید برای حمایت از دولت پهلوی و حامیان او
در حوزه فرهنگی به دنبال تضعیف و تخریب فرهنگ دینی و جایگزینی فرهنگ غربی
22-علت ناکامی ها در تغییر سه حوزه فوق چه بود؟***
1- مذهبی بودن بسیاری از طبقه متوسط جدید
2- ایدئولوژی شاهنشاهی با الگوهای نوین در جهان همسو نبود
3- عدم توجه به فضای باز سیاسی بعد از 1342 که مانع رشد نهادهای مشارکتی بود
4- عدم مشروعیت شاه بعد از کودتای 28 مرداد
5- ریشه های قومی و مذهبی و عدم پذیرش ایدئولوژی شاهنشاهی سکولار
23-ساختار سیاسی پهلوی دوم را شرح دهید*
شاه بی تجربه بود و نتوانست مثل پدرش دیکتاتوری را احیا کند
بعد از کودتای 28 مرداد شاه خود را مدیون آمریکایی ها میدانست
حمایت های آمریکا آغاز فرد محوری شاه بود
پس از کودتا با حمایت آمریکا و سازمانهای امنیتی نیروهای سیاسی ملی و مذهبی وچپ را سرکوب کرد
درآمد نفت و حمایت آمریکا فاصله دربار را از نهادهای اجتماعی بیشتر کرد
شاه قدرتش را برسه پایه نیروهای مسلح و امنیتی – شبکه حمایتی دربار – و دیوان سالاری گسترده قرار داد
فعالیت های احزاب بعد از کودتا ممنوع شد
سرنوشت ایران با تحولات آمریکا گره خورد مثل شعارهای کندی و برنامه های اصلاحی وی
نخست وزیری تشریفاتی هویدا و مشاورانی که نماینده مردم نبودند . علم – اقبال – شریف امامی-آموزگار
محدودیت نهادهای حکومتی و استانها
نیمی از سناتورها انتصابی بودند
نمایندگان مجلس هم با فشار حکومت انتخاب می شدند
شاه چندین بار قانون اساسی را تغییر داد
اصل نظر علما بر مصوبات مجلس را حذف کرد
نخست وزیر را شاه انتخاب میکرد
24-مهمترین پشتوانه حفظ نظام سیاسی پهلوی دوم بعد از کودتا چه بود؟**
بعد کودتای 28 مرداد شاه با حمایتهای مالی آمریکا ، ارتش و سازمانهای امنیتی را به عنوان مهمترین پایگاه های قدرت خود گسترش داد
25-فعالیت های احزاب در زمان پهلوی دوم چگونه بود؟*
احزاب سیاسی تعطیل شده و فعالیت های احزاب ممنوع شد و همه باید در حزب رستاخیز که تنها حزب و زیر نظر شاه بود عضو می شدند
26-روی کار آمدن کندی در آمریکا چه تاثیری در فضای سیاسی ایران داشت؟*
سرنوشت ایران به تحولات امریکا گره خورده بود و شعارهای اصلاحی کندی مستقیما بر ایران تاثیرگذار بود و فضای سیاسی کمی باز شد ولی بعد از 15 خرداد 1342 دوباره سرکوب شد
27-اختیارات شاه و دربار و نهادهای حکومتی از سال 1342 به بعد چه شکلی داشت؟*
شاه کلیه اختیارات را در قبضه خودش داشت و بقیه نهادها تشریفاتی و مجری اوامر شاه بودند
28-پهلوی دوم در سیر تکاملی کسب و بست قدرت خویش چه اقداماتی داشت؟*
تغییرات در قانون اساسی – تشکیل مجلس موسسان – اختیار انحلال مجلس ملی و سنا – حذف نظارت علما بر مصوبات مجلس – مداخله در انتخابات مجلس – انتخاب نخست وزیر- سرکوبی و تعطیلی احزاب
29-هویت سازی در عصر پهلوی دوم به چه شکلی بود؟
روند نوسازی و توسعه بدون توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی و با تکیه بر روش ها و برنامه های تحمیلی و تقلیدی و با سکولاریسم همراه بود و پارادوکس هایی را ایجاد میکرد.
30-الگوی باستانگرایی در عصر پهلوی دوم چگونه اجرا شد***
موجب شد تعریفی خاص از ایرانی گرایی و هویت شبه ایرانی آغاز گردد و با غفلت عمدی مذهب سنتهای باستانی را جایگزین کرد.
برگزاری جشن های شاهنشاهی و تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی از جمله اصلاحات بود.
31-پارادوکسهای هویت در عصر پهلوی چه ویژگیهایی داشت؟***
موجب بحران هویت می شد زیرا با فرهنگ ایرانی متعارض بود.
و با دین رویارویی داشت.
32-چند نمونه از اقدامات شاه که موجب بحران هویت شد ذکر کنید؟*
انقلاب سفید - رفراندم شاه و ملت - نفی مظاهر مذهبی - دانشکده الهیات -
حذف سوگند به قرآن - تبعید رهبران مذهبی از جمله امام خمینی(ره)
33-چند نمونه از پارادوکس های عصر پهلوی را توضیح دهید.***
بازگشت به ایران باستان با احیای مظاهر غربی - پوشش اجباری مردان و زنان مبنای غربی بود نه باستانی(شیراز)
بحث از عزتمندی و تمکین باج خواهی آمریکا - کاپیتولاسیون
دفاع از هویت ایرانی و تقابل با فرهنگ اسلامی - مراسم مذهبی محرم و......
نمونه سوالات فصل چهار:
1-ساختار سیاسی پهلوی اول چگونه بود؟
ساختار سیاسی همانند دولت ها قاجارها بود.
تمرکز قدرت سیاسی و کسب ثروت بزرگ از راه چپاول
نبود آزادی و مشارکت مردمی
به دلیل مبتنی بودن بر سه اصل ارتش و بروکراسی مدرن و پشتیبانی گسترده دربار ثبات سیاسی بیشتر اقاجار بود.
کنترل دیکتاتورمابانه کشور و سرکوب مخالفان موجب شد تا با فروپاشی پهلوی اول گروههای سیاسی در دهه 1320 شدیدا فعال شوند
2-حامیان داخلی رضا خان چه کسانی با چه افکاری بودند؟**
روشنفکران غرب گرایی مثل تقی زاده بودند و معتقد بودند چون ایرانیان صلاح خود را نمیدانند باید تجدد را بازور به آنها تحمیل نمود و بستن فضای سیاسی را برای اجرای برنامه ها ضروری میدانستند
3-فضای موجود در جهان در عصرپهلوی اول چگونه بود؟**
با عصر نوسازی و رواج اندیشه های غربی مقارن بود و کشورها به نوسازی اقتصادی و اجتماعی ترغیب می شدند.
نیازهای درونی جامعه ایران برای برون رفت از بحران های اجتماعی و اقتصادی ناشی از جنگ
4-چه عاملی موجب رویکرد پهلوی اول به مدرن سازی غربی شد؟*
تاثیرات نهضت فکری مشروطیت
و حضور طبقه جدید تحصیل کردگان غرب کنار طبقه حاکم که تنها راه ترقی را دوری از سنت های دینی می دانستند
و اینگونه توجه رضا خان به ترکیه و اقدامات آتاتورک جلب شد
5-اقدامات شبه مدرن رضا خان چه بود ؟
تاسیس بانک و راه آهن ، ایجاد مدرسه و دانشگاه به سبک اروپایی و احداث کارخانجات جدید
6-اشکالات بانک ملی تاسیس شده چه بود؟
سیاست مکمل برای گسترش فعالیتها نبود
موازی با صرافی ها بود که بین بازاریان جا افتاده تر بود
7-نظر مصدق و جان فوران در مورد راه آهن چه بود؟***
جان فوران پروژه راه آن را فاجعه آمیز ذکر میکند بخاطر هزینه بسیار بالا که برابر با تمام هزینه های صنعتی زمان رضا شاه و بازدهی اندک که توجیه اقتصادی نداشت.
مصدق مسیر تبریز تهران مشهد را مناسب تر از شمال مرکزی به جنوب غربی میدانست و جاده را بهتر از راه آهن می دانست.
8-دو ویژگی شبه مدرنیسم چه بود؟*
با فرهنگ و تاریخ جامعه ایران بیگانه بود.
از اندیشه ها و ارزشها و روش های اروپایی شناخت واقعی نداشت
9-اقدامات مخرب رضا شاه در حوزه فرهنگ چه بود؟*
کابرد زور برای : کشف حجاب زنان و متحدالشکل کردن لباس مردان
10-محورهای اقدامات فرهنگی رضا شاه چه بود؟**
باستانگرایی : نژاد آریایی و تاریخ شاهان
تجدد گرایی :
مذهب زدایی: میسیون های مذهبی- مدارس اروپایی- کانونهای روشنفکری-
ترویج بی حیایی - کشف حجاب - تغییر نظام آموزشی
11-درک دولت نوگرا از تمدن چه بود؟
رفتار تجدد گرایانه در ظاهر نه شکوفایی اندیشه و فرهنگ
12-هدف از تاسیس آموزشکده ها چه بود؟
آماده سازی اذهان عمومی برای تغییر
توجیه عملکرد
ایجاد یکپارچگی و نفی فرهنگ بومی
13-دلیل عدم موفقیت رضا شاه در عرصه های فرهنگی چگونه بود؟***
1- مخالفت روحانیان
2- مخالفت مردم که نمونه آن مسجد گوهر شاد بود
3- مخالفت عده ای از روشنفکران
<<<<< بقیه سوالات فصل چهار >>>>>
فصل اول : تبیین مفاهیم جنگ و دفاع
1- تعاریف لغوی و اصطلاحی جنگ - دفاع - جهاد - دفاع مقدس را بنویسیدص13 *
لغوی جنگ :
لغوی دفاع :
لغوی جهاد :
لغوی مقدس :
اصطلاحی جنگ :
اصطلاحی دفاع :
اصطلاحی جهاد :
اصطلاحی دفاع مقدس :
2- انواع جنگ را نام ببرید.ص15
بر اساس
هدف:
مقیاس جغرافیایی:
سطح جغرافیایی:
قلمرو :
نوع ابزار:
طول زمان:
شدت:
3- فرق بین جنگ و دفاع مقدس چیست؟ص16 *
جنگ:
دفاع مقدس:
4- انواع جهاد در اسلام را بنویسید.ص16 (کتاب و مطالب کلاس) *
1-جهاد اکبر: مبارزه با نفس
2-جهاد اصغر: مبارزه با دشمن بیرونی که دو نوع است
جهاد ابتدایی یا هجومی:
جهاد دفاعی:
5- ویژگیهای جنگها و ویژگی های جنگ از دیدگاه اسلام را بنویسید.ص17
6- اهداف جنگ ها را بنویسید.ص18
7- علل و عوامل شروع جنگ ها را توضیح دهید.ص18
8- از نظر امام خمینی (ره) فرماندهی مردمی که در حال دفاع و جهاد هستند با کیست؟ و چه اصولی را در جنگ مورد نظر قرار داده اند؟ص20*
فصل دوم: آشنایی با جغرافیای مناطق مرزی ایران و عراق
1- کشور ایران از نظر موقعیت از چه امتیازاتی برخوردار است؟ص23*
2- مرزهای سیاسی جزایر چگونه است؟ ص 24 *
3- مرزهای سیاسی رودخانه های مرزی چگونه است؟ ( مطالب کلاس)*
4- وضعیت جغرافیایی ایران را بطور مختصر توضیح دهید.ص23تا33
5- وضعیت جغرافیایی عراق را بطور مختصر توضیح دهید.ص34
6- جزایر ایران در خلیخ فارس را نام ببرید.ص34*
7- اهمیت جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس چیست؟ (مطالب کلاس)*
8- طرح صدام برای تسلط بر جزایر سه گانه ایران در ابتدای جنگ چه بود؟ ( مطالب کلاس)*
9- چند درصد جمعیت عراق را شیعیان تشکیل میدهند؟ص34*
10- اهمیت بحرین و نحوه جدا شدن آن از ایران را بنویسید. ( مطالب کلاس)*
فصل سوم: مناقشات مرزی ایران و عراق
1-چگونگی تشکیل صفویه و موضع دولت عثمانی در قبال آن را بنویسید.صفحه38
2-مدت و تعداد جنگهای ایران و عثمانی چگونه بود؟ص38
3-در جنگ های بین ایران و عثمانی غلبه با کدام بود؟ص39
4-مهمترین علل وقوع جنگ ها بین ایران و عثمانی را برشمرید.ص39
5-قرار داد ارز روم یک را توضیح دهید.ص40*
6- ماجرای لشکر کشی علیرضا پاشا به خرمشهر چه بود؟ص40 (کتاب و مطالب کلاس)*
7-قرار داد ارز روم دوم را توضیح دهید.ص40*
8-چرا قرارداد ارز روم دوم به تصویب ایران و عثمانی نرسید؟ص41*
9-کشور عراق چگونه شکل گرفت و چگونه اداره میشد؟ص42*
10-مرزهای عراق با کشورهای همسایه چگونه تعیین شد؟ص42*
11-ایران چگونه کشور عراق را به رسمیت شناخت؟ص42*
12-چرا انگلستان به عراق استقلال داد؟ص43*
13-پیمان سعدآباد و موضع ایران و عراق را شرح دهید.ص44*
14-موضع عبدالکریم قاسم در قبال درخواست مذاکره ایران چه بود؟ص45*
15-اقدامات خصمانه عراق در قبال حضور کشتی تجاری ابن سینا در اروند رود چه بود؟ص46*
16-بیانیه 1975 الجزایر و مفاد آن را بنویسید.ص46(کتاب و مطالب کلاس)*
فصل چهارم:بررسی وضعیت محیط داخلی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران و...
1-وضعیت سیاسی امنیتی و اقتصادی و اجتماعی فرهنگی و نظامی ایران در آستانه جنگ چگونه بود؟
سیاسی امنیتی:
اقتصادی :
اجتماعی و فرهنگی:
نظامی :
2-وضعیت سیاسی امنیتی و اقتصادی و اجتماعی فرهنگی و نظامی عراق در آستانه جنگ چگونه بود؟
سیاسی امنیتی:
اقتصادی :
اجتماعی و فرهنگی:
نظامی :
3-وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آستانه جنگ چگونه بود؟
4- نقش کشورهای منطقه در وقوع جنگ چه بود؟
اردن:
مصر:
عربستان:
کویت:
سوریه:
لیبی:
5- نقش کشورهای فرامنطقه ای در وقوع جنگ چه بود؟
آمریکا:
شوروی:
اسرائیل:
6- نقش سازمانهای بین المللی در وقوع جنگ چه بود؟
سازمان ملل متحد:
فصل پنجم: علل، اهداف و زمینه سازی رژیم بعث عراق در تهاجم علیه ایران
1- علل سیاسی و نظامی و اقتصادی تهاجم عراق چه بود؟
سیاسی (11مورد)
نظامی (13 مورد)
علل اقتصادی (6 مورد)
2- اهداف کلی صدام در حمله به ایران چه بود؟(6 مورد)
3- زمینه سازی رژیم عراق برای تهاجم را بنویسید. (17 مورد)
فصل ششم: هجوم سراسری و اشغال
1- تهاجم گسترده هوایی عراق
2-محور های پیشروی واهداف عملیاتی عراق
الف) منطقه شمال غرب
ب) منطقه میانی
1-محورهای پیشوروی در منطقه میانی
2- اهداف تهاجم به منطقه میانی
ج) منطقه جنوب غربی
1-محورهای هجوم ارتش عراق به جنوب غربی
2- اهداف تهاجم به منطقه جنوبی
3- منطق اشغال شده و حد پیشروی
الف) استان آذربایجان و کردستان
ب) استانهای کرمانشاه و ایلام
ج)استان خوزستان
علل عدم موفقیت ارتش بعث عراق در تهاجم به جمهوری اسلامی
1-
2-
3-
4-
5-
6-
فصل هفتم: تدابیر رهبری - مقاومت مردمی و نیروهای مسلح
1-تدابیر و رهنودهای حضرت امام(ره) در برابر تهاجم ارتش بعث عراق
الف) مرحله اول: قبل از شروع جنگ
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
ب) مرحله دوم : بعد از تهاجم رژیم بعث عراق
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
2- واکنش نیروهای مسلح در مقابل تهاجم
الف) مقطع اول: شروع جنگ تا 6 مهر 59 (صدور قطعنامه479)
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
ب) مقطع دوم : 6 مهر تا 4 آبان 59 ( سقوط خرمشهر)
ج) مقطع سوم از 4 آبان تا 9 آبان 59 ( تهاجم به آبادان و دزفول)
د) مقطع چهارم : از 9 آبان تا 26 آبان59 (آزاد سازی سوسنگرد)
3- واکنش نیروهای مردمی به تهاجم عراق
فصل هشتم: اقدامات ایران تا پایان سال اول
1- اوضاع سیاسی ، امنیتی و نظامی ایران
الف ) اوضاع سیاسی و امنیتی
1- فعالیتهای منافقین وضد انقلاب
2- چگونگی عزل و فرار بنی صدر
ب) اوضاع نظامی
1- ویژگیهای فرماندهی بنی صدر
2- بازسازی ساختار و سازمان نیروهای مسلح
3- فعال شدن سپاه در جهت ایجاد سازمان رزم
2- اجرای عملیات های زمینی ، هوایی و دریایی
الف عملیات ها زمینی
مقطع اول :
1- عملیات پل نادری
2- عملیات جاده ماهشهر
3- عملیات نصر
4- عملیات توکل
مقطع دوم
ارزیابی چهار عملیات
ب) عملیاتهای هوایی
1- فعالیت های شناسایی
2- فعالیتهای عملیاتی
3- عملیات هوایی الولید
ج) عملیات های دریایی
1- سلسله عملیات انهدام سکوهای نفتی البکر و الامیه عراق
2- عملیات مروارید
فصل نهم: آزاد سازی
1- تغییر در فرماندهی عالی جنگ
2- همکاری و هماهنگی موثر ارتش و سپاه
3- آزاد سازی
الف) عملیات ثامن الائمه
ب) عملیات طریق القدس
ج) عملیات فتح المبین
د) عملیات بیت المقدس
4- تحلیل وضعیت عملیات های آزاد سازی
5- دلایل پیروزی نیروهای مسلح
فصل دهم: تعقیب و تنبیه متجاوز
1- چرایی ادامه جنگ پس از آزاد سازی خرمشهر
الف) پذیزفته نشدن معاهدهه 1975 و ادامه حضور عراق در ایران
ب) برتری نظامی ایران نسبت به ارتش عراق
ج) ارائه نشدن هیچگونه پیشنهاد صلح عادلانه
د) نبود اعتماد به تعهدات صدام
ه) شرایط نامساعد دفاعی در مرزهای جنوبی
و) انتظار مردم برای سرکوبی کامل متجاوز
2- راهبرد جمهوری اسلامی ایران پس از آزادی خرمشهر
الف) دفع کامل تهاجم سرزمینی
ب) محدود نگه داشتن دامنه جنگ
ج) توسعه توان دفاعی کشور
3- اجرای عملیات برون مرزی برای وادار نمودن دشمن برای قبول شرایط ایران
4- عملیات والفجر 8
الف) نکات اساسی طرح مانور والفجر8
ب) روش های اعمال غافلگیری
ج) وضعیت و موقعیت منطقه عملیات
د) اقدامات مهندسی
ه) شرح عملیات
و) احداث پل بعثت
ز) تلفات و خسارات دشمن و خودی
ح) نتایج عملیات والفجر8
5- عملیات کربلای 5
الف) استحکامات و موانع منطقه عملیاتی
ب) شرح عملیات
ج) نتایج و دستاوردهای عملیات
د) تقدیر امام (ره) از رزمندگان
فصل یازده: اقدامات دشمن برای توسعه جنگ
1- استفاده گسترده از عوامل شیمیایی و نقش کشورهای کمک کننده
الف) جنگ شیمیایی چیست؟
سه دوره جنگ شیمیایی
1-
2-
3-
ب) تعریف عوامل شیمیایی
1-
2-
3-
4-
5-
6-
ج) هدف از کاربرد سلاح شیمیایی
1-
2-
3-
د) دوره های استفاده از سلاح شیمیایی
1-
2-
3-
2- حملات وسیع و موشکی به شهرها و منابع حساس
الف)
ب)
ج)
سه هدف عمده عراق از بمباران شهرهای ایران
1-
2-
3-
راههای مقابله ایران
1-
2-
3- جنگ نفتکش ها
4- تغییر روش پدافند عراق و تهاجم موردی
فصل دوازده: نقش کشورهای فرا منطقه ای
1- کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس
2- بلوک غرب
الف) آمریکا
ب) فرانسه)
ج) انگلستان
3- بلوگ شرق
الف) شوروی
ب) چین
فصل سیزده: رفتار سازمان ملل
1- مروری بر تعداد قطعنامه های صادره
الف) قطعنامه 479
ب) قطعنامه 514
ج) قطعنامه 522
ه) قطعنامه 552
و) قطعنامه 582
ز) قطعنامه 588
2- فرایند صدور و مفاد قطعنامه 598
الف) زمینه های صدور
ب) متن قطعنامه
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
9-
10-
ج) نکاتی در خصوص قطعنامه598
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
9-
10-
11-
12-
13-
14-
3- شرایط داخلی و خارجی ایران و دلایل پذیرش قطعنامه598
الف)
ب)
ج)
د)
ه)
و)
ز)
گزیده هایی از پیام های امام(ره) مبنی بر قبول قطعنامه598
فصل چهارده: مقطع پایان جنگ
جنگ ها میان کشورها در سه حالت به پایان میرسد.
حالت اول:
حالت دوم:
حالت سوم:
1- پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران
2- تجاجم مجدد و گسترده عراق
3- دفع تهاجم مجدد عراق
4- عملیات فروغ جاویدان منافقین
5- عملیات مرصاد
6- پذیرش قطعنامه 598 توسط عراق
7- اعلام آتش بس توسط شورای امنیت سازمان ملل
فصل پانزده: عوامل و دلایل پیروزی ایران
1- دلایل پیروزی جمهوری اسلامی ایران
الف) حفظ ، تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی
ب) شکست استراتژی رژیم عراق در تهاجم
ج) پذیرش مجدد قرارداد 1975 الجزایر
د) معرفی عراق بعوان متجاوز
2- مهمترین عوامل پیروزی
الف) رهبری و مدیریت امام (ره)
ب) پشتیبانی مردم از دفاع مقدس
ج) ابتکارات و خلاقیت ها
د) وحدت و همبستگی ملی
ه) شیوه و سبک مدیریت جبهه
فصل شانزده: ایثارگران و تلفات عراق
1- شهید و شهادت
الف) شهادت ، قله کمال
ب) مقام شهید
ج) وظیفه جامعه نسبت به شهید
د) منزلت خانواده شهید
2- ایثارگری و فرهنگ جهاد و شهادت
الف) سبق گیری بر دیگران
ب) خطر پذیری
ج) افزایش مستمر توانایی ها
3- اسطوره های دفاع مقدس
4- تشابهات دفاع مقدس و عاشورای حسینی
الف)
ب)
ج)
د)
ه)
و)
و)
ز)
ح)
ط)
ی)
ک)
5- آمار ایثارگران دوران دفاع مقدس
الف) آمار جانبازان و آزادگان
ب) آمار شهدا به تفکیک استانهای کشور
ج) نکات قابل توجه در خصوص آمار
فصل هفده: نتایج و دستاوردها
1-دستاوردهای داخلی
الف) عرصه سیاسی و امنیتی
ب) عرصه اجتماعی و فرهنگی
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
ج) عرصه اقتصادی
د) عرصه علمی و فناوری
ه) عرصه نظامی
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
2- دستاوردهای خارجی
الف) عرصه سیاسی
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
ب) عرصه نظامی
1-
2-
3-
به گزارش پایگاه 598، سایت مشرق در مطلبی نوشت: سید احمد کسروی، مورخ، زبان شناس و از رجال فکری و فرهنگی معاصر است. وی فرزند حـاجی میرقاسم تبریزی است که در 8 مهر 1269 ش در تبریز به دنیا آمد. ناصح ناطق تبریزی در کتاب خود درباره خانواده وی این چنین آورده است:
«کسروی از دودمانهای نامدار تبریز نبود... و خاندان کسروی –مانند بسیاری از دودمان های محروم تبریز- آرزو داشت که فرزند خاندان، درس ملایی بخواند و فقیهی شناخته و یا خطیبی نامدار شود... در آن روزگار، فراگرفتن دانشهای دینی در مدارس قدیم و تحصیلات مربوط به فن فقاهت وسیلهی بود برای افراد لایههای پایین اجتماع... که در جرگهی افراد محترم و صدرنشین ... و در ریف افراد متعین درآیند.» (ر. ک. پژوهشگران معاصر ، ج4، صص1-2)
وی پس از گذراندن مقداری از تحصیلات قـدیم و جدید پا به صحنه فـعالیتهای اجـتماعی گذاشت. نخست شغل آموزگاری را در مدرسه آمریکایی تبریز -مموریال اسکول- انتخاب کرد، در سال 1295 به قفقاز رفت و مدتی در تفلیس اقامت گزید، در این شهر با روشنفکران روسی، ارمنی، گرجی و ترک نیز آشنا شد و کـتابها و نشریاتی مطالعه کرد، پس از مدتی به تبریز بازگشت و به کار خود در مدرسه آمریکایی آنجا ادامه داد. (سـیری در انـدیشه سـیاسی کسروی ص 10 تا 12)
کسروی در آغاز به سیادت خود افتخار میکند و لباس روحانی میپوشد. بعدها هم که «ایرانی» بودن خود را بر «سید» بودن خود ترجیح میدهد و به این اعتبار که سید حسینی و از اولاد امام چهارم است و مادر امام چهارم، شهربانو دختر یزدگرد پادشاهی ساسانی بوده است، برای خود نام خانوادگی «کسروی» را انتخاب میکند. (ماهنامه حافظ . شماره78. بهمن 89. ص 20)
* نهضت شیخ محمد خیابانی و کسروی
روز 17 فروردین 1299ش در تبریز قیام مسلحانه ضد دولت وثوق الدوله و امپریالیستهای انگلیسی آغاز شد و به دیگر شهرستانهای آذربایجان سرایت کـرد و انـقلابیون به رهبری شیخ محمد خیابانی ادارات دولتی را به تصرف درآوردند.
کسروی در ابتدا با نهضت شیخ محمد خیابانی همراه گشت، اما دیری نپایید که با او اختلاف نظر پیدا کرد و از وی بـرید و دار و دسـته جدیدی به نام «تنقیدیون» به راه انداخت. (سـیری در انـدیشه سـیاسی کسروی ص 10 تا 12)
کسروی درباره خیابانی و قیام او مینویسد:
«خیابانی، همچون بسیار دیگران آرزومـند نـیکی ایـران میبود و یگانه راه آن را به دست آوردن سر رشـته داری «حـکومت» مـیشناخت، که ادارات را به هم زند و از نو سازد و قانونها را دیگر گرداند. چنانکه در همین هنگام میرزا کوچک خان در جنگل به همین آرزو میکوشید. آنان نـیکی ایـران را جـز از این راه نمیدانستند. راستی این است که خیابانی گـرایش بـه بلشویکها نمیداشت و جز در پی اندیشه خود نمیبود.» (تاریخ هجده ساله آذربایجان ص 865)
در چنین شرایطی که خیابانی با سه جبهه استعمار انگلیس، روس و استبداد داخلی درگیر بـود، کـسروی بـه مخالفت شدید علیه او برمیخیزد و با عدهای همدست گشته، در سر راه وی مزاحمتهایی ایجاد میکنند. نخست مخالفت خویش را به گونه انتقاد و اعتراض بیان داشته و آن گونه که خود روایت کـرده اسـت در جـلسهای خیابانی را به استهزا میگیرد.
کسروی آنقدر به این مـخالفت خـود ادامـه میدهد که بیگانگان از جمله استعمار انگلیس در او طمع میکنند و برای از پای در آوردن خـیابانی از وی کمک میطلبند.
کسروی خود در این باره مینویسد:
«رفتار خیابانی نتیجههایی را در پی داشت. زیـرا هـم انـگلیسیها و هم دولت ایران به بیم افتادند و به چاره جوییهایی برخاستند. آنکه انگلیسیها بودند میجر ادمـوند رئیـس اداره سیاسی ایشان، از قزوین به تبریز آمد... میجر ادموند را یکی از کسانی که دید من بودم... سپس گـفت:«چون شنیدم شما دارای دسـتهای هـستید که دشمنی با خیابانی مـینمایید، مـیخواهم بپرسم: آیا شما توانید، اگر کمکی هم دولت کند با خیابانی به نبرد بـرخیزید و او را براندازید؟!
گـفتم: شما چون با زبان بـسیار سـاده پرسـیدید من هم بـا زبـان ساده پاسخ میدهم: مـا چـنان کاری نتوانیم، زیرا نخست همراهان ما بیشترشان کسان بازاریند و شایای زد و خورد و بیکار نمیباشند. دوم مـا دسـته خود را همان روز نخست خیزش خیابانی، پراکـند گـردانیدیم و سود مـا در هـمان مـیبود. سوم خیابانی چون بـه نام آذربایجان برخاسته ما دوست نمیداریم در این خیزش با او به نبرد پردازیم.»
کسروی آنطور که خود اقرار میکند، مرد مبارزه با خیابانی نبوده، از این رو در برابر پیشنهادات عوامل استعمار و استبداد طفره میرفته. اما از سویی دیـگر در پی آن بـوده که دیگران را به این کار وادار کند چنانکه برای سر کوب کردن خیابانی با چهار تن دیگر همدست شده و از عین الدوله استمداد میجسته است. (تـاریخ هـجده ساله آذربایجان ص 874-876)
* کسروی و پاک دینی
کسروی با تمام مذاهب الهی به مخالفت و ستیز برخاست؛ به ویژه هـمه مـقدسات و معتقدات اسلامی و شیعی را به مسخره گرفت. او تنها با خرافههایی که به نام مذهب ممکن است رایج باشد مخالفت نورزید و تنها از آن دسته از عقاید و احـکام تـعبدی انتقاد نمیکرد، و تنها به انـزوا طـلبی و صوفیگری و درویش مآبی و ریا کاری و سوء استفاده از احساسات مذهبی نمیتاخت. بلکه که اسلام به عنوان یک مکتب و طرز فکری که با حکومتهای فاسد و جائز بـه سـتیز برمیخیزد و میخواهد با تـشکیل یـک نظام حکومتی صالح و عدالتخواه، جامعه بشری را به صلاح آورد، حمله میبرد و چنانکه او در این باره مینویسد: «شما نیک میدانید که داستان ولایت یا حکومت در کیش شیعی چه عنوانی میدارد. از روی آن کیش، حکومت از آن امـام اسـت و چون او ناپیداست، فقیهان یا مجتهدان جانشینان اویند(که حکومت از آن ایشانست) به همین عنوان ملایان «سهم امام» میگیرند، در کار«صغیر»دست میدارند، زمینهای«مجهول المالک» یا «بیمالک» را میفروشند. به همین عـنوان دولتـهای(جائر) را «غـاصب» میدانند و مالیات دادن و به سر بازی رفتن (در آن حکومتها)را حرام میشمارند.» ( پاسخ بـه بـد خواهان ص 7)
کسروی با خانواده و برخی از یاران
بنابراین کسروی به فرهنگ و مذهب و مصلحان دینی با چنین دیدی نگاه میکند، و بیتردید این بینش نمیتواند در تاریخ نگاری او بیتأثیر باشد، از این رو باید گـفت کـه کتابهای وی از جهت ثبت وقایع و حوادث، قابل استفاده و استناد بوده، اما از نظر تحلیل و تفسیر همراه با غرض ورزی و سلیقههای شخصی اوست.
* دفاع از رضاخان
شخصیت کسروی در دوران انقلاب مشروطه و تحت تاثیر آرمانهای آن، شکل گرفت و بسیاری از اندیشههایش در پرتو انقلاب بارور شد. اما نکته مهم این است، که کسروی برخلاف بسیاری از منتقدان رضاشاه در همه حال، قاطعانه از اقدامات رضاشاه دفاع کرد و از سـرنگونی او افـسوس خـورد. این نوع نگاه و اساساً داوریها و تـحلیلهای کـسروی از عملکرد رضاشاه، این پرسش را به ذهن متبادر میسازد که چرا کسروی مشروطهخواه، از رضاشاه استبدادگر دفاع کرد؟
یکی از دغدغههای کسروی و حکومت رضاشاه، برانگیختن انگیزههای مـیهن دوستی ایـرانیان بود. کسروی در عصر یکه تازی ناسیونالیسم میزیست. دورهی او، دوران رواج گونههای مختلف ناسیونالیسم بود، کـه در دنـیای پس از جنگ بخش بزرگی از جهان را درنوردیده بـود. هـرچند انـدیشه کسروی با همهی گونههای موجود نـاسیونالیسم تـفاوت داشت، اما همین امر یکی از انگیزههای اصلی تمایل و پیوند کسروی با رضاشاه بـود.
کسروی در نیمه دوم پادشاهی رضاشاه، از حکومت او دلخور شد و از کارهای دولتی کـناره گـرفت. چـنانکه خود گفته است: «من از رضاشاه جز زیان و گزند ندیدم. از این شاه جانشین هم کـمترین نـیکی ندیدهام و اگر بگویم بدی هم دیدهام، دور نرفتهام.» (احمد کسروی، (1357)، سرنوشت ایران چه خواهد بود؛در موضوع پیشامد آذربـایجان، تـهران: رشدیه، ص25.)
از آن پس کسروی، تنها به وکالت و پژوهش پرداخـت. چـندی در دانـشگاه تهران و دانشکده افسری به تدریس پرداخت، اما با تصویب قانون استخدام استادان در مجلس، از وی خواسته شـد در بـرخی مطالب مندرج در ماهنامه پیمان پیرامون شعر و شاعری عدول کند، که وی زیر بـار نـرفت و عـطای تدریس را به لقای آن بخشید.
کسروی در سالهای خدمت در دادگستری
با آنکه کسروی در سالهای خفقان رضاشاهی، به نقد اجتماعی و آسیب شناسی رفـتار ایـرانیان پرداخـت و از آرمانهای مشروطه دفاع کرد، اما هرگز گرفتار سیاه چالهای رضاشاه نشد و دولت نسبت بـه نـشستهای خانه کسروی، انتشار کتاب آیین، نقد اروپائیگری، نقد صوفیگری و خراباتیگری و حتی کتابسوزان او، تسامح نشان داد. این مـسائل، نـشانگر آن است که رضاشاه منافع کسروی را برای حکومت خود به مراتب مهمتر از زیـانهای او مـیدانست و میکوشید او را به هر قیمتی جذب نظام سـیاسی، قـضائی و آمـوزشی حکومت کند. حتی دعوت او برای تدریس در دانـشگاه، در هـمین راستا صورت گرفت. هر چند کسروی از مواضع خود عـقب نـنشست، اما در آثار خود از تلاشهای رضاشاه سـتایش کرد.
از نگاه کسروی، رضـاشاه دسـت نشانده انگلیس نبود. زیرا در قـضیه شـیخ خزعل، که انگلیس قصد داشت پادشاهی را در خاندان وی زیر حمایت انگلیسیها حفظ کند، ایـن اقـدام توسط رضاخان ناکام ماند. بـه اعـتقاد کـسروی، اگر رضاشاه عـامل انـگلیس بود چرا برای ایـران ارتـشی مجهز تدارک دید؟ چرا ایلات را تحت اقتدار دولت درآورد؟ چرا زنان را از زیر چادر و چاقچور بیرون کشید؟ چرا قـمه زنی و زنـجیرزنی و دیگر رسوائیها را برانداخت؟ (احمد کسروی، (1357)، سـرنوشت ایـران چه خواهد بود، تهران: رشدیه، ص24.)
شیخ خزعل
ناگفته روشن است، کـه کـسروی در اینباره، نـگاهی گـزینشی بـه رضاشاه دارد. او بهرغم آشنائیش بـا حقایق کودتای 1299 و دست پنهان بریتانیا، آن را آگاهانه مسکوت گذاشته است تا از پیوندهای او با انگلیسیها سخن نـگوید. ایـن در حالی است، که در منابع تاریخی اعـترافهای صـریحی از رضـاشاه مـبنی بـر روی کار آوردنش تـوسط انـگلیسیها وجود دارد. به عنوان نمونه، دولت آبادی از زبان رضاخان مینویسد: «مرا انگلیسیان سرکار آوردند » (حیات یحیی، ج4، ص343.) چیزی مشابه همین مضمون را مکی از زبـان مـصدق نـقل کـرده اسـت.( پاورقی کتاب نک: حسین مکی، (1359)، تاریخ بیست ساله ایران، ج1، تهران: نشر ناشر، ص157.)
مـسلم است، که کسروی به جای پرداختن به نحوهی روی کارآمدن رضاخان، آگاهانه از وابستگی رضاشاه سخن نگفته و این موضوع را آشکارا نادیده گرفته است؛ زیرا او به درستی میدانست، که تـشکیل دولتی مقتدر و متمرکز در ایران در سالهای پس از جنگ جهانی اول، آرمان مشترک آزادیخواهان و دولت انگلیس برای خروج ایران از بحرانهای فراگیر و در غیاب روسها بود. از اینرو، به جای ورود به مباحث تاریخی با نگاهی عملگرایانه، به نتایج کار رضاشاه مینگرد تا او را بستاید و چشم بر حقایق پشت پرده فروبندد.
این عکس در قوچان و زمانی گرفته شدهاست که کسروی از سوی وزارت دادگستری به ماموریّت خراسان رفته بود. در دست راست کسروی، کسرائی (شهردار قوچان) و دخترش فروغ و در دست چپ او افسران ژاندارمری دیده میشوند
او دربارهی رضاشاه مینویسد: «بسیاری از آرمانهای نیکخواهان ایـران را از بـنیاد گذاردن بانک ملی، برانداختن کاپیتولاسیون، یکسان گردانیدن رختها، کشیدن راه آهن و مانند اینها را به انجام رسانید و یکی از آنها نیز رو باز شدن زنها بود.» (احمد کسروی، (1355)، خواهران و دختران ما، تهران: کتاب، ص4.)
کسروی برای آن که سخنانش دربارهی رضاشاه را مـنطبق بـا واقعیت نـشان دهد، مدعی است که همواره از حقیقت دفاع کرده است نه از رضاشاه.
در مجموع، کسروی سیاستهای رضاشاه در خصوص آزادی زنان و کشف حجاب و محدود ساختن قدرت و نفوذ روحانیان را ستوده و مشی استبدادی او را زیر سئوال برده و آن را مصداق ضـدیت با مشروطه و قانون دانسته است. (مطالعات تاریخ فرهنگی » پاییز 1392، سال پنجم- شماره 17- صص 109 – 133)
*فرجام کسروی
اسدالله صفا از اعضای این گروه فدائیان اسلام میگوید: آن موقعی که ما در زندان بودیم، یک روز گوشه حیاط نشسته بودیم و داشتیم به همراه شهید نواب برای غذا برنج پاک میکردیم. به مرحوم نواب گفتم: «آقا، میخواهم چند چیز را از شما بپرسم، اجازه میدهید؟» گفت: «هرچه سؤال دلت میخواهد بپرس.» اول چیزی که سؤال کردم، همین بود که شما اول کسی بودید که کسروی را زدید، دوست دارم این ماجرا را برایم تعریف کنید.
شهید نواب صفوی
مرحوم نواب گفت که من آن مجله «شیعهگری» کسروی را خدمت آیتاللهالعظمی حاج آقا حسین قمی بزرگ که در زمان خود از مراجع بزرگ نجف بودند، دادم و گفتم: «حاج آقا! اگر کسی به این گفتهها اعتقاد و باور داشته باشد، حکم آن چیست؟» حاجآقا گفت: «یک هفته به من وقت بده.»
حاجآقا مجله را برد و بعد از یک هفته داد به من و گفت: «هرکس اعتقادش بر این مطالب باشد و با آگاهی نوشته باشد، حکم قتلش بر هر فرد مسلمانی واجب است.»
من این را که از حاج آقا شنیدم، بلند شدم و یکسره آمدم منزل آیتالله کاشانی. آنجا خودم را به آقای کاشانی رساندم و گفتم که یک چنین جریانی است و من خود آمادهام. تکلیفم این است که بروم و آن (کسروی) را بزنم. آقای کاشانی به من گفت: «فرزندم، حالا صبر کن، دست نگه دار.» حالا مرحوم آیتالله کاشانی چه حسابی میکرد، نمی دانم
.
آیت الله کاشانی
نواب گفت که بیرون آمدم و گفتم: «خدایا کمکم کن.» به چند نفر دیگر از علما هم سر زدم. سراغ یکی ازعلما که در خیابان ظهیرالدوله (ظهیرالاسلام فعلی) نرسیده به میدان بهارستان، مسجدی داشت، به نام شیخ محمد حسن طالقانی رفتم. وقتی مسایل و قضایا را گفتم به ایشان، گفت: «چه کمکی از دست من بر میآید که به شما بکنم؟» گفتم: «من هیچ چیز از شما نمیخواهم. فقط یک اسلحه برای من فراهم کن.» گفت: «من یک نفر را پیدا میکنم که این اسلحه را به تو بدهد، اما به مادرت فاطمه زهرا(س) ما را دیدی، ندیدی!» گفتم: «باشد.»
آیت الله شیخ محمد حسن طالقانی
اسلحه را گرفتم و بستم کمرم و رفتم طرف دفتر مجله کسروی. از پلهها بالا رفتم. دیدم کسروی آنجا نشسته است و برای تعدادی از جوانان دارد سخنرانی میکند. سلام کردم و نشستم. سخنرانیاش که تمام شد، کسروی گفت: «سید، با من کار داری؟» گفتم: «بله» رفتیم در یک اتاقی و نشستیم.
گفتم که یک چنین مطالبی در مجله شما چاپ شده است. گفت: بله، همینطور هم هست؛ این مفاتیح هرچه درش نوشته شده است، درست نیست و اینکه پیامبر و اهل بیت (نعوذبالله) مال 1400 سال پیش هستند؛ حرفهایشان برای آن روز خوب بود نه الان که عصر اتم و برق، پیشرفت و... است. با همدیگر مقداری صحبت کردیم.
آخر سر به من گفت: «ببین سید! اگر وضعت از نظر اقتصادی و مالی خراب است، اگر هم بیکاری، من کار برایت درست میکنم، چه میخواهی؟»
گفتم: «اینهایی که گفتی هیچ کدامش به درد من نمیخورد.»
گفت: «خب، پس یک چیز دیگه به تو بگویم؛ بیا نزدیک.»
من را برد سر یک کمد. در کشو را باز کرد و گفت: «به جدت، دفعه دیگر بیایی مزاحم من بشوی، با این جوابت را میدهم.»
دیدم یک هفتتیر در آن کشو است. خندیدم. به من گفت: «چرا میخندی؟» گفتم: «من هم اتفاقاً آمدم همین را به تو بگویم. امروز چهارشنبه است، فردا پنجشنبه است، جمعه هم هیچ، شنبه صبح توی روزنامه اطلاعات و کیهان مینویسی که من سید احمد کسروی غلط کردم آن حرفها را در آن مجله (شیعهگری) نوشتم. اگر نوشتی و آن را پخش کردی که هیچ؛ اگر نه، سروکارت با همانی است که در آن کشو است... خداحافظ شما.» از پلهها آمدم پائین و رفتم.
شنبه روزنامهها را گرفتم، دیدم هیچی در آنها نیست. قبل از آن، منزلش را شناسایی کرده بودم. (نزدیکیهای میدان حر فعلی کوچه خورشید بود.) روز یکشنبه یا دوشنبه، تک و تنها رفتم که در خانهاش را بزنم، دیدم در را باز کرده، دارد از خانه بیرون میآید. تا من را دید، دستش را برد برای اسلحه؛ من هم اسلحه را از کمرم درآوردم و سه تیر به طرفش شلیک کردم که افتاد.
صدای تیر که بلند شد، مردم ریختند بیرون. (آن موقعها کسی باور نمیکرد طلبه اسلحه به دست بگیرد. اگر یک فشنگ ازت میگرفتند پوست سرت را میکندند.)
مردم میگفتند بگیریدش. (فکر میکردند کس دیگری زده است.) گفتم: «کی را بگیرند؟ من او را زدم.» مردم باور نمیکردند. کسروی را بردند. چند پاسبان هم من را به پاسگاهی در میدان توپخانه بردند و من هم چند وقتی آنجا زندانی بودم.
علمای نجفنامه زدند به تهران، تلگراف زدند. حتی خود آیتالله کاشانی اعلامیه پخش کردند در بین مردم و تهدید کردند که اگر یک مو از سر این سید (نواب) کم شود، دست به اقدامات جدی و اساسی خواهیم زد.
مردم و علما دستگاه را بیچاره کردند. آنقدر که اعتراض و داد و فریاد زدند، دستگاه مجبور شد اعلام کند: «سند بیاورید تا نواب را موقتاً آزاد کنیم تا محاکمهشان شروع شود.»
به جدم فاطمه زهرا(س) مردم دو تا گونی سند کولشان کرده بودند عوض یک سند! برای آزادی بنده و سرانجام مردم از زندان شهربانی ما را با سلام و صلوات گذاشتند روی کولشان و با شعارهای الله اکبر، زندهباد اسلام، زنده باد قرآن، در کوچه، بازار و خیابان نقل و شیرینی پخش کردند، گاو و گوسفند سر بریدند. کسروی را هم بردند بیمارستان، چند وقت بیمارستان بود و نمرد. بعد دوباره برگشتم نجف، علمای نجف هم بسیار استقبال گرم و خوبی از ما کردند. بعد از این ماجرا، عدهای که بعدها به جمعیت «فدائیان اسلام» مشهور شدند، دور و برما جمع شدند.
شهید حسین امامی در کنار شهید نواب صفوی
وقتی مواجهه نواب و کسروی در اردیبهشت 1324 نتیجه نداد و نواب به زندان افتاد، موضوع لزوم از میان برداشتن کسروی مطرح شد. عده زیادی به این فکر افتادند، ولی فدائیان اسلام در این میان آمادگی و برنامه مناسبتری برای اقدام داشتند. در این بین، احمد کسروی هم خود بر تحریک مخالفانش میافزود.
او در مراسم جشن کتابسوزان با صراحت به سوزاندن قرآن اذعان و حتی به آن افتخار کرد و گفت: «چون دیدیم سرچشمه گمراهیها کتاب است، این است که داستان کتاب سوزان پیش آمدهاست. جشن کتابسوزان در یکم دیماه است و یک دسته سوزاندن مفاتیحالجنان و جامعالدعوات و مانند اینها را دستاویز گرفته و هوچیگری راه انداختهاند. قرآن هم هر زمان که دستاویز بدآموزان و گمراهکنندگان گردید، باید از هر راهی قرآن را از دست آنان گرفت. گرچه نابود گردانیدن آن باشد.» (احمد کسروی دادگاه- ص13 شرکت سهامی چاپاک)
در آن زمان، براساس شکایات فراوان مردم علیه کسروی، دادگستری تهران، وی را محاکمه میکرد . یک روز که او عازم جلسه دادگاه بود، فدائیان اسلام براساس طرح قبلی دست به کار شدند.
از میان داوطلبان شرکت در قتل وی، سیدحسین امامی، سیدعلیمحمد امامی، مظفری، قوام، علی فدایی، الماسیان، رضا گنجبخش، صادقی، مداح، علیحسین لشکری، حسن لشکری (دو برادر ارتشی) برای شرکت در عملیات انتخاب شدند.
علی امامی و حسین امامی در کنار پدرشان
روز بیستم اسفند 1324 کسروی و ده همراهش به کاخ دادگستری تهران وارد شدند که دو نفر از اعضای فدائیان اسلام (سید حسین امانی و سید علیمحمد امامی) به وی حمله کرده و با ضربات متعدد چاقو، او را از پای درآوردند.
امامی وقتی که از دادگاه بیرون آمد در حالی که کارد خونآلودی در دست داشت فریاد الله اکبر سر داد و گفت: «من کسروی را کشتم. همان کسی که قرآن میسوزاند.»
اجساد احمد کسروی و منشیاش حدادپور که بوسیله گروه فدائیان اسلام در داخل کاخ دادگستری ترور شدند.
تاریخ جمهوری اسلامی ایران شاهد روی کار آمدن سیاستمداران متعدد با تفکرات و ویژگیهای مختلف بوده است.
به گزارش نامه، شکل گیری دولت و سازماندهی سازمانها اولین حرکت جدی انقلابیون در یک کشور انقلابی است. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. شکل گیری دولت موقت و انتخاب مهندس مهدی بازرگان اولین حرکت رسمی انقلاب و رهبری آن برای شکل گیری حکومت جمهوری اسلامی بود.
اولین نخست وزیر
مهندس بازرگان از اعضا و بنیانگذران نهضت آزادی، در بهمن ماه سال 57 در حکمی که آیت الله هاشمی رفسنجانی آن را قرائت میکرد، توسط امام خمینی به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی معرفی شد. طی حکم امام خمینی(ره) وظیفه بازرگان تشکیل دولت، مدیریت کشور و برگزاری رفراندوم تعیین حکومت بود. نگاه متفاوت بازرگان به انقلاب اسلامی و همچنین مخالفت وی با تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان، منجر به استعفای او از سمت تخست وزیر شد. او به مدت 9 ماه (275 روز) سمت نخست وزیری موقت را بر عهده داشت.
اعضای کابینه دولت موقت
شکوهی- رجایی | وزارت آموزش و پرورش | طاهری | وزارت راه |
اسلامی | وزارت ارتباطات | میناچی | وزارت جهانگردی |
امیر انتظام | سخنگو | احمد زاده | وزارت صنایع |
اردلان | وزارت دارایی | شریعتمداری | وزارت علوم |
سنجابی- یزدی | وزارت خارجه | دوزدوزانی- حبیبی | وزارت ارشاد |
صدر | وزارت بازرگانی | فروهر | وزارت کار |
سامی | وزارت بهداشت | حاج سید جوادی | وزارت کشور |
یدالله سحابی | وزارت مشاور | کتیرایی | وزارت مسکن |
ایزدی | وزارت کشور | معین فر | وزارت نفت |
مبشری | وزارت دادگشتری | تاج | وزارت نیرو |
مدنی- چمران | وزارت دفاع | عزت الله سحابی | سازمان برنامه و بودجه |
شاه حسینی | وزارت تربیت بدنی |
اولین رئیس جمهور
بعد از استعفای نخست وزیر و دولت موقت و برگزاری رفراندوم تعیین حکومت، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری از اولویتهای انقلاب اسلامی ایران بود. با مشخص شدن زمان برگزاری انتخابات گروه های سیاسی و همچنین احزاب تازه تاسیس مانند حزب جمهوری اسلامی فعالیت خود را آغاز و کاندیداهای مورد نظر خود را به مردم معرفی کردند. حزب جمهوری اسلامی با حسن حبیبی که جایگزین جلال الدین فارسی، کاندیدای اصلی حزب جمهوری اسلامی که به علت داشتن اصالتی افغانی از حضور در انتخابات منع شده بود، وارد انتخابات شد. جامعه روحانیت مبارز نیز با ابوالحسن بنی صدر پای به عرصه انتخابات گذاشت. انتخابات اول ریاست جمهوری با حضور 14 میلیونی مردم همراه شد که ابولحسن بنی صدر با 10 میلیون رای یعنی هفتاد و شش درصد آرا به عنوان اولین رئیس جمهوری معرفی شد.
دوران ریاست جمهوری او با حاشیههای فراوان برای انقلاب اسلامی همراه بود که مهمترین آن ها انتخاب نخست وزیر، درگیری با حزب جمهوری اسلامی، مجلس و فرماندهی جنگ بود. بعد از برگزاری انتخابات مجلس و پیروزی حزب جمهوری اسلامی، مجلس شهید رجایی را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد که این کار با مخالفت وی همراه شد. اما سرانجام بنی صدر به نخست وزیری رجایی رضایت داد ولی اختلاف این دو تا آخرین روز ریاست وی ادامه داشت. انتخاب رجایی توسط مجلس سبب بدبینی و دشمنی رئیس جمهور با حزب جمهوری اسلامی و بویژه شهید بهشتی دبیر کل آن شد. عدم کفایت وی در اولین روزهای حمله عراق به ایران نیز از ویژگی های اولین رئیس جمهور، جمهوری اسلامی بود.
ابوالحسن بنی صدر هم همچون اولین نخست وزیر نتوانست کار خود را به پایان برساند و با رای قاطع مجلس بر عدم کفایت سیاسی او و تایید امام خمینی(ره)، وی از ریاست جمهوری خلع و با کمک مسعود رجوی به خارج گریخت.
اعضای دولت ابوالحسن بنی صدر
محمد علی رجایی | نخست وزیر | سلامتی | وزارت کشاورزی |
محمد جواد باهنر | وزارت آموزش و پرورش | منافی | وزارت بهداشت |
نمازی | وزارت دارایی | احدی | وزارت دادگستری |
میر حسین موسوی | وزارت خارجه | فکوری | وزارت دفاع |
کاظم پور اردبیلی | وزارت بازرگانی | موسی کلانتری | وزارت راه |
نعمت زاده | وزارت صنایع | عارفی | وزارت فرهنگ |
دوزدوزانی | وزارت ارشاد | میر محمد صادقی | وزارت کار |
مهدوی کنی | وزارت کشور | گناابادی | وزارت مسکن |
تندگویان | وزارت نفت | عباسپور | وزارت نیرو |
اولین رئیس جمهوری روحانی
امام خمینی (ره) در ابتدای انقلاب مخالف حضور روحانیون در راس قوه مجریه بودند. مخالفت با حضور شهید بهشتی خود گواه همین معنا است. اما با شهادت محمد علی رجایی و محمد جواد باهنر و روزهای بحرانی سال 60، رهبر انقلاب با حضور روحانیون در عرصه انتخابات ریاست جمهوری موافقت کردند و آیت الله خامنه ای به عنوان کاندیدای حزب جمهوری اسلامی معرفی و در انتخابات شرکت کردند. آیت الله خامنه ای در انتخابات مهر ماه سال 60 توانستند با کسب 15 میلیون رای یعنی نود و پنج در صد آراء به عنوان سومین رئیس رئیس جمهور و اولین رئیس جمهوری روحانی جمهوری اسلامی ایران انتخاب شدند.
آیت الله خامنه ای به مدت هشت سال عهده دار ریاست قوه مجریه بودند. مدیریت جنگ و پشت سر گذاشتن بحران های اقتصادی از ویژگی های این دوران است.
اعضای کابینه آیت الله خامنه ای
میرحسین موسوی | نخست وزیر | هاشمی | وزارت صنایع |
مرتضی نبوی | وزارت پست | نجفی | وزارت علوم |
محمدی ری شهری | وزارت اطلاعات | معادیخواه | وزارت ارشاد |
نمازی | وزارت دارایی | توکلی | وزارت کار |
ولایتی | وزارت امورخارجه | نیک روش | وزارت کشور |
عسگر اولادی | وزارت بازرگانی | گنابادی | وزارت مسکن |
منافی | وزارت بهداشت | محمد غرضی | وزارت نفت |
سلامتی | وزارت کشاورزی | غفوری فرد | وزارت نیرو |
اصغری | وزارت دادگستری | بهزاد نبوی | وزارت مشاور |
محمد سلیمی | وزارت دفاع | رفیقدوست | وزارت سپاه |
نژاد حسینیان | وزارت راه |
اولین رئیس قوه قضائیه( دیوان عالی کشور)
اهمیت قوه قضائیه در ساختار جمهوری اسلامی به اندازهای است که رئیس آن توسط رهبر جمهوری اسلامی انتخاب می شود. آیت الله شهید محمد حسین بهشتی با حکم امام خمینی(ره) عهده دار ریاست قوه قضائیه که آن زمان با اسم دیوان عالی کشور اداره می شد، منصوب شد. شهید بهشتی از اصلیترین نیروها و یاران امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران بود. بسیاری از علمای علم سیاست و محققان انقلاب اسلامی از دکتر بهشتی به عنوان سازمان دهنده انقلاب یاد کردند. اولین رئیس قوه قضائیه همچنین عهده دار دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی نیز بود.
با شکل گیری و تمرکز قوه قضائیه، منافقین در تیر ماه سال 60 در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید بهشتی و 72 عضو این حزب را به شهادت رساندند. ایام شهادت شهید بهشتی در ایران به نام هفته قوه قضائیه نام گذاری شده است. آیت الله موسوی اردبیلی توسط امام خمینی(ره) به جانشینی شهید بهشتی منصوب شدند و تا سال 68 عهده دار این منصب بود.
اولین رئیس مجلس خبرگان رهبری
مجلس خبرگان رهبری با توجه به انتخاب رهبر و نظارت بر کار مقام رهبری از مهمترین و حساس ترین ارکان جمهوری اسلامی است. اولین مجلس خبرگان رهبری در سال 61 با حضور 18 ملیونی مردم برگزار شد و فقها و علمایی برجسته به اولین دوره مجلس خبرگان رهبری راه یافتند. اولین دوره مجلس خبرگان رهبری در بیست و چهارم مرداد سال 62 با پیام حضرت امام خمینی (ره) افتتاح شد. در ادامه مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان، داوطلبان شرکت در انتخابات ریاست و نایب رئیسی مجلس خبرگان آمادگی خود را اعلام نمودند. آیت الله مشکینی، آیت الله خزعلی و آیت الله آذری قمی برای انتخابات ریاست مجلس و آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله صانعی و آیت الله ربانی املشی برای نایب رئیس مجلس اعلام آمادگی کردند.
با برگزاری انتخابات هیئت رئیسه، آیت الله مشکینی با 45 رای از 64 رای به عنوان اولین رئیس مجلس خبرگان رهبری برگزیده شدند. همچنین آیت الله هاشمی رفسنجانی با 38 به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان برگزیده شد. در این انتخابات آیت الله آذری قمی با 13 رای و آیت الله خزعلی با 6 رای آوردند.
اولین امام جمعه تهران
با تاکید ویژه امام خمینی (ره) بر اقامه نماز جمعه، ایشان طی حکمی آیت الله طالقانی از روحانیون برجسته تهران و افراد موثر در انقلاب را به عنوان امام جمعه تهران منصوب کردند. آیت الله طالقانی از افراد موثر در شکل گیری انقلاب و بویژه آشنایی جوانان با مبانی دین اسلام و همچنین عهده دار نمایندگی مردم تهران درمجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نفر اول شهر تهران نیز بود. دوران زندگی سیاسی آیت الله طالقانی سرشار از حوادث مختلف بود از زندان رفتن در زمان شاه و تا بازداشت فرزندانش توسط کمیته های انقلاب، اولین امام جمعه تهران یک سال بعد از پیروزی انقلاب در نوزدهم شهریور ماه دار فانی را وداع گفت.
اولین رئیس مجلس شورای اسلامی
اولین دوره مجلس شورای اسلامی، شاهد حضور نمایندگانی با افکار مختلف و سلیقه های گوناگون بود. از ملی مذهبیها تا حزب جمهوری اسلامی در آن نماینده داشتند. سخنرانی های پر شور، نطقهای آتشین و حتی زد وخورد از ویژگی های این مجلس بود. در هفتم خرداد سال 59 اولین دوره مجلس شورای اسلامی آغاز به کار کرد و یدالله سحابی و مهندس بازرگان عهده دار رئیس سنی و نایب رئیس سنی مجلس شدند و در انتخاب هیئت رئیسه هاشمی رفسنجانی با 146 رای از 196 رای نمایندگان به عنوان اولین رئیس مجلس شورای اسلامی معرفی شد. برای ریاست مجلس به جز هاشمی رفسنجانی سه نفر دیگر نیز کاندیدا شده بودند که نتوانستند اعتماد نمایندگان را کسب کنند. حسن حبیبی 20 رای، علی غفوری 15 رای، مهندس بازرگان 12 رای آوردند.
اولین فقهای شورای نگهبان
شورای نگهبان، از مجموعههایی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. وظیفه برجسته این نهاد در نظارت بر قانون و انتخابات، توجهات بسیاری را معطوف به خود کرده است. شورای نگهبان متشکل از 12 عضو است. شش فقیه و شش حقوق دان این نهاد را تشکیل می دهند. اولین فقهای شورای نگهبان طی حکمی از سوی امام خمینی(ره) منصوب شدند. افراد مورد اعتماد، موثر درانقلاب و عالم به علوم دینی و فقهی از ویژگی های این افراد بود. عبدالرحیم ربانی شیرازی در سال اول- محمد رضا مهدوی کنی در (سال دوم) - محمد مومن (سه سال دوم)- لطف الله صافی گلپایگانی - غلامرضا رضوانی(سه سال اول) -محمدی گیلانی (سه سال دوم) - احمد جنتی - یوسف صانعی(سه سال اول) - محمد امامی کاشانی(سه سال دوم)