شهید ابو مهدی المهندس
«جمال جعفر محمد آل ابراهیم» یا «جمال ابراهیمی»، که بیشتر با لقبش «ابومهدی المهندس» شناخته میشود، فرمانده اجرایی یا به عبارت دیگر فرمانده میدانی بسیج مردمی عراق یا حشدالشعبی بود. او در سال 1953 میلادی (برابر با سال 1332 شمسی) در بصره از پدری عراقی و مادری ایرانی متولد شد. ابومهدی المهندس در سال1973 وارد دانشگاه پلی تکنیک بغداد شد و به تحصیل در رشته راه و ساختمان پرداخت، رشته تحصیلی که لقبش را هم از همان میگرفت. در سال 1977 نیز تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع لیسانس، از آن دانشگاه به پایان برد. او بعدها در تهران در رشته روابط بین الملل، فوق لیسانس و دکتری گرفت. بعدها در کویت همسری ایرانی اختیار کرد و صاحب چهار دختر شد که به گفته خودش، اکنون یکی از آنها دکترای روابط بین الملل دارد، دیگری فوق لیسانس معماری، بعدی فوق لیسانس مهندسی شیمی و آخری هم دانشجو است.
پیوستن به حزب الدعوه و آغاز مبارزات ابومهدی
ابومهدی در سال 1970 میلادی به «الدعوه الاسلامیه» عراق پیوست. در دهه 1970 با افزایش نفوذ این حزب در میان جوانان و شخصیتهای مذهبی و سرکوب آن از سوی حکومت حزب بعث، الدعوه به یک جریان انقلابی تبدیل شد که به مقاومت مسلحانه در برابر حکومت میپرداخت. حاکمان بعثی عراق در سال 1975 پنج تن از اعضای حزب الدعوه را اعدام کردند؛ در سال 1980 نیز، شبانه شهید «سید محمدباقر صدر» را تیرباران کردند. شهید ابومهدی خود میگوید: «تا این تاریخ 95 درصد از دوستانم که در محله و مساجد به حزب الدعوه تردد داشتند، اعدام شدند».
مبارزات ابومهدی در دوران حاکمیت حزب بعث عراق
شهید ابومهدی اما در سال 1980 موفق شد به کویت برود و در کویت همراه با دیگر نزدیکان خود، ابتدا حزب الدعوه و بعدها یک گروه جهادی را پایه گذاری کند. در کویت بود که برای اولین بار نام او در اقداماتی علیه آمریکا مطرح شد[4]. ابومهدی المهندس در خصوص فعالیت هایش در کویت میگوید: «در کویت ازدواج کردم و همانجا به اعدام محکوم شدم». در واقع علت محکومیت شهید ابومهدی به اعدام، فعالیت های جهادی همراه با شهید «مصطفی بدرالدین» بود. شهید ابومهدی در این باره می گوید: « بعد از انفجارهایی که در سفارت آمریکا و سفارت فرانسه در کویت رخ داد، عراقیهایی که مقیم کویت بودند، بازداشت شدند. اسم من نیز در فهرست متهمین مشارکت در این انفجارها وارد شده بود، با وجود اینکه من در این قضیه بیگناه بودم».
شهید ابومهدی در سال 1363 به تهران سفر کرد و در رشته روابط بینالملل ادامه تحصیل داد. پس از آنکه شهید بدرالدین در سال 1990 از زندان کویت آزاد شد، به همراه او در دوایر حساس امنیتی و نظامی مقاومت، که بعدها اسم «بدر» بر آن نهادند، فعالیت های جهادی و مبارزاتی خود را ادامه دادند. شهید «اسماعیل دقایقی» به عنوان اولین فرمانده تیپ مستقل بدر – که بعدها لشکر بدر شد - انتخاب شد و بعدها در سال 2001، میلادی ابومهدی المهندس به فرماندهی سپاه بدر رسید.
فصل جدید مبارزات ابومهدی بعد از سقوط رژیم صدام
پس از سقوط صدام و برچیده شدن بساط حکومت حزب بعث، ابومهدی المهندس توانست همچون دیگر سیاستمداران و شبهنظامیان شیعه ای که در زمان حکومت صدام از عراق خارج شده بودند، به کشورش بازگردد. او پس از بازگشت به عراق از سپاه بدر و مجلس اعلا جدا شد و گروه کتائب حزب ا... را به راه انداخت؛ گفته میشود که او در مقطعی مشاور ابراهیم جعفری، نخستوزیر وقت عراق هم شد.
جمال جعفر محمد (ابو مهدی المهندس) در انتخابات پارلمانی سال 2005 میلادی به عنوان نماینده استان بابل پیروز شد، اما با توجه به اینکه نامش در پروندههای امنیتی دهه 1980 مطرح بود، آمریکایی ها اجازه فعالیت به وی ندادند و او به ایران برگشت و تا خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال 2011، جز در سفرهایی کوتاه و محرمانه، به عراق بازنگشت.
ابومهدی المهندس در سال 2007، با داشتن تجارب فراوان جنگی اقدام به تشکیل گروه «کتائب حزب الله عراق» کرد، کتائب حزب الله عراق به عنوان قدرتمندترین گروه مسلح سازمان یافته در عراق شناخته می شود و ستون اصلی حشد الشعبی است. آمریکا از سال 2009 میلادی این گروه و شخص ابومهدی المهندس را در لیست سیاه خود قرار داده بود.
با ظهور داعش در منطقه، جنایات هولناک آنها و با آن سرعت باورنکردنی که سوریه و عراق را درنوردیدند، فصل تازهای در تاریخ مجاهدتهای مقاومتی ابومهدی المهندس گشوده شد. بعد از فتوای مشهور آیت ا...سیستانی که حکم جهاد کفایی داد و در آن از جوانان عراقی و به خصوص گروه های مقاومت خواست از جان و مال و ناموس و نظام سیاسی موجود در عراق دفاع کنند، سازمان حشد الشعبی تشکیل شد. حشدالشعبی یک نیروی مردمی و ملی جهادی است که در آن نیروهای شیعه، سنی،کرد، ترکمن، ایزدی و مسیحی حضور دارند. این نیروهای مردمی بیشترین نقش را در بیرون راندن داعش از شهرهای عراق از جمله «آمرلی»، «جرف الصخر»، «اربیل» و «موصل» داشتند.
ابومهدی المهندس می گفت:30 سال است که در جبهه مقاومت مشغول جهاد است و این «جهاد را راحتی و تفریح خود می داند». می گفت: « بسیاری از مناطق عراق را تنها در میدان نبرد دیده »؛ می گفت «قبل از جنگ تکریت و فلوجه را ندیده بوده و آنها را در جریان جنگ دیده است». اتاق فرماندهی جنگ او، نه در قلب پایتخت و روی مبلمان های راحت و شیک، بلکه در خط مقدم و در نفربرهای رزمی بود.
به غیر از آرمان آزادسازی بیت المقدس و سرزمین های اسلامی از اشغالگران صهیونیست، یکی از اهداف مهم ابومهدی المهندس اخراج نظامیان آمریکایی از خاک عراق بود؛ که میگفت «تا زمانی که جان در بدن دارد، از این هدف نخواهد گذشت». می گفت «آمریکا دشمن اصلی ماست».
گام آخر زندگی مجاهدانه ابومهدی المهندس و نوشیدن شهد شیرین شهادت
شهید ابومهدی المهندس و سردار شهید قاسم سلیمانی، دو همرزم قدیمی، از سالیان دور در میدان های مبارزه جبهه مقاومت، دوشادوش یکدیگر، می جنگیدند؛ به خصوص در پاک سازی سرزمین های اشغال شده عراق و سوریه از تروریست های تکفیری داعش. اما ابومهدی همواره خود را "سرباز حاج قاسم معرفی میکرد، که به این سربازی افتخار می کند".
ابومهدی وقتی در سحرگاه روز جمعه سیزدهم دی 1398، در کنار یار دیرین و دلاور خود، سردار حاج قاسم سلیمانی توسط پهپادهای آمریکایی مورد هدف قرار گرفت و شهید شد، اگر می توانست حتماً به ما می گفت «حالا دیگر کلکسیون افتخاراتش تکمیل شده است».
قسمتی از کتاب جنگ شهرها و دفاع موشکی
صفحه 88
پرتاب اولین موشک
.......در چنین وضعیت بوجود آمده ای مقابله به مثل موشکی در دستور کار یگان موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و در بامداد روز بیست و یکم اسفند سال شصت و سه راس ساعت سه و بیست دقیقه بامداد اولین موشک میان برد جمهوری اسلامی ایران به سمت کرکوک عراق هدف گیری و پرتاب شد .
این موشک با اصابت به کارخانه سیمان در یک کیلومتری پالایشگاه کرکوک باعث انهدام یکی از سالن های بزرگ این کارخانه گردید.
این نخستین موشک زمین به زمین میان برد جمهوری اسلامی ایران بود که با اصابت به کرکوک باعث غافل گیری رژیم عراق و تعجب و ناباوری حامیان صدام و جهانیان گشت ........
قسمتی از کتاب جنگ شهرها و دفاع موشکی
صفحه 90
پرتاب دومین موشک
.......با تداوم حملات رژیم عراق علیه شهرهای ایران خصوصا تهران، دومین موشک اسکاد بی جمهوری اسلامی در تاریخ بیست و سه اسفند شصت و سه راس ساعت دو و چهل دقیقه به قلب بغداد پرتاب گردید. این موشک با اصابت به بانک رافدین بزرگترین بانک دولتی این کشور در خیابان الرشید در قلب بغداد ، منجر به انهدام ساختمان هجده طبقه ای آن گردید.
قسمتی از کتاب جنگ شهرها و دفاع موشکی
صفحه 98
پرتاب هشتمین موشک
.......تجاوز مجدد هوایی رژیم بغداد در تاریخ پنج و شش فروردین شصت و چهار به چندین شهر کشور از جمله همدان ، باختران ، اصفهان ، خوی ، قزوین ، اراک ، خرم اباد ، سنندج ، کاشان ، سلماس و .... باعث گردید رزمندگان اسلام ضمن مقابله به مثل توسط آتشبارهای توپخانه و حمله هوایی ، هشتمین موشک خود را در تاریخ هفت فروردین شصت و چهار راس ساعت سیزده و سی و هفت دقیقه به سمت بغداد شلیک نمایند.
این موشک به یک ترمینال در منطقه الرقاصه بغداد اصابت کرد و منجر به کشته شدن ششصد نفر از سربازان مصری که در حال تعویض شیفت خود با نیروهای تازه نفس برای اعزام به جبهه علیه جمهوری اسلامی بودند گردید.
اعلام آمار تلفات این مقابله به مثل موشکی توجه اکثر محافل نظامی را به توانمندی موشکی ایران جلب نمود و تحلیل ها و بررسی های کارشناسانه در خصوص عملکرد مهندسی پرتاب های ایرانی را به دنبال داشت و تاثیرات سیاسی حاصل از آن ، اوضاع مطلوبی را در روند مذاکرات بین المللی به سود ایران رقم زد.
قسمتی از کتاب جنگ شهرها و دفاع موشکی
صفحه 138
بمباران یگان موشکی سپاه
...ارتش عراق پس از تلاشهای اطلاعاتی فراوان ، با استفاده از شبکه های جاسوسی و کمک های اطلاعاتی منافقین، محل استقرار یگان موشکی سپاه در منطقه باختران را شناسایی و در تاریخ 21 آبان 1365 با اعزام 38 فروند از انواع هواپیماهای جنگی ، طی چند مرحله ، اقدام به بمباران شدید آن محل نمودند . اما با عنایات الهی و به دلیل پیش بینی های صورت گرفته توسط فرماندهی و تدابیر و اقدامات اطلاعاتی انجام شده ، کلیه تجهیزات و نیروهای تخصصی موشکی چند روز قبل از بمباران به مراکز امن دیگری منتقل شده بودند . لذا در این حادثه هیچ گونه آسیبی به آنها وارد نگردید ......... پس از بمباران وحشیانه پادگان شاهد، رادیو بغداد در ساعت24 همان روز اعلام نمود : 98درصد از توان موشکی ایران بر اثر بمباران هواپیماهای ارتش عراق نابود گردیده است...........اما این توهم سردار قادسیه بیش از ده روز دوام نیاورد و رزمندگان یگان موشکی سپاه در تاریخ 1 آذر 1365 راس ساعت 18 و 51 دقیقه از همان محل بمباران شده در پادگان شاهد ، یک فروند موشک به سمت بغداد شلیک کرده و خواب صدام و حامیانش را آشفته ساختند.......
سری کتابهای راهیان نور
اروند(قسمت اول)
غروب 20 بهمن ماه بود که سه هزار بسیجی ، با لباس غواصی بر تن کردند و آماده شدند . آفتاب که غروب کرد ، به راه افتادند . آسمان سرد بود و باران نم نم بارش خود را آغاز می کرد. بسیجیان غواص در سکوت شب پا به درون اروند گذاشتندو آن شب ، هزاران هزار فرشته در آسمان با نگاهی نگران و مضطرب ، فرشتگان زمینی را مینگریستند که دل به دریای آب داده بودند. این چنین شد که نام اروند دوباره بر سر زبانها افتاد و از فردای آن روز ، همه از این مکان می گفتند ، از این رود پر خروش ، از این دریای آب . آری اروند در میان اهل آسمان آشناتر از اهل زمین است.
اما این پایان کاری نبود که آغاز شده بود . عملیات والفجر 8، نه یک شب بلکه یک سال طول کشید تا به سرانجام رسید. یعنی درست از روزی که عملیات بدر در شرق دجله پایان یافت.
در آن روزها ، سروان ستار ناصر معاون گردان اول تیپ 111 عراق بود . گردان او در منطقه ی فاو و اروند رود مستقر بود. او یک روز صبح متوجه یک هیات بلند پایه ی نظامی می شود . اعضای هیات وارد قرارگاه آنها شدند. سرلشکر ستاد محمد سعید(افسر مصری)، سرهنگ ستاد محمد فوزی (افسر بازنشسته مصری) و سرهنگ احمد یمانی (افسر یمنی). آنها برای بازدید از فاو و اروند و وضعیت استحکامات آن امده بودند. دیدار این گروه ناگهانی و مخفیانه بود. سپهبد عبدالجواد ذنون ، رئیس اداره استخبارات ، همچنین تابه النعیمی و سپهبد هشام صباح الفخری هم همراه گروه بودند.
آنها پس از بازدید از خط ، برای استراحت به قرارگاه گردان بازگشتند. درحین استراحت ، ستار از آنها درباره ی استحکاماتشان پرسید. افسران مصری در حالی که از کانال سوئز و نبردهای قهرمانانه خود صحبت میکردند ، گفتند : مواضع شما از خط بارلیو(دیواره دفاعی اسرائیل که ارتش های عربی در نبرد اکتبر سال 1973 پشت سر گذاشتند) هم مستحکم تر است و اگر نیروهای ایرانی قصد حمله به فاو را داشته باشند ، شکست می خورند . مواضع شما اجازه ی عبور به هیچ جانداری نمیدهد و همین مواضع به تنهایی برای مقابله با ایرانی ها کافی است.
عناصر شناسایی ، پس از گذاراندن دوره های سخت و طاقت فرسای غواصی، وارد عملیات شناسایی شدند. این رزمندگان باید در شب، با عبور از عرض 600 تا 1500 متری اروند، وارد منطقه ی عراقی ها میشدند، سپس با عبور از موانع ، به شناسایی می پرداختند. عراقی ها به کمک رازیت – یک نوع رادار سطحی – دوربین های دید در شب، پروژکتورهای قوی، دیدگاه های متعدد و سنگرهای چند دهنه در نزدیک ترین نقاط ساحل و اسکله های مستحکم، بر اروند اشراف داشتند. کوچکترین بی احتیاطی نه تنها باعث اسارت یا شهادت نیروهای غواص می شد، بلکه عراقی ها با دیدن چنین صحنه هایی نسبت به وضعیت منطقه حساس می شدند.
مهدی قلی رضایی یکی از رزمندگان لشکر عاشورا بود. او زمانی که فهمید بوی عملیات می آید، خودش را به مقر واحد اطلاعات رساند . در آنجا ابتدا کریم حرمتی را دید . کریم با دیدن او از خوش حالی دوید و خود را به مهدی رساند و صورتش را بوسید. بعد به سرعت نزد کریم فتحی رفت تا خبر آمدن مهدی را بدهد. پس از کمی صحبت ، قرار شد مهدی در همان محوری که کریم حرمتی ، مسوولیتش را بر عهده داشت، کار کند.
گردان سیدالشهدا(ع) و گردان علی اصغر (ع) زنجان برای آموزش غواصی در قسمتی از ساحل رودخانه کارون مستقر شده بودند. کریم حرمتی رو به مهدی کرد و گفت : آموزش غواصی گردان سیدالشهدا(ع) بر عهده ماست. تو هم باید در این آموزش مربی یکی از گردانها باشی.
........ راس ساعت 8 آموزش شروع می شد و تا ظهر بی وقفه ادامه داشت. با صدای اذان ظهر ،به نیروها استراحت داده می شد. .........ساعت 3 بعد از ظهر دوباره آموزش ها شروع می شد . این درحالی بود که لباس غواصی ها هنوز خیس بود.
بسیجی ها ، هنگام اذان مغرب ، از آب خارج میشدند و نیمه های شب دوباره وارد آب میشدند. در حالی که آب اگر راکد می ماند یخ میزد.
ده ساعت آموزش و تمرین در شبانه روز ، در شرایطی انجام می شد که حتی تصور آن هم خارج از ذهن بود سوز و سرمای هوا، نامناسب بودن لباس ها، شرایط نامساعد تغذیه و انواع بیماری ها که پی آمد ساعت ها حضور در آب بود.
این وضعیت کم و بیش برای همهی لشکرها یکسان بود. میرقاسم میرحسینی، آن روزها قائم مقام لشکر 41 ثارالله بود. غواصان این لشکر هم در منطقه ی چویبده، در اروندکنار، به . آموزش مشغول بودند.
آن روز صبح، قرار بود برخی از نیروهای خط شکن لشکر برای آموزش شنا به رودخانه کارون بروند. علی زارعی? یکی از مسؤولین لشکر- داشت از کنار کارون میگذشت که چشمانش به میرحسینی افتاد. از تعجب خشکش زد، میرحسینی در آن سرما در کارون شنا می کرد.
او راهش را کج کرد و به طرف قائم مقام لشکر رفت. نفس میرحسینی به شماره افتاده بود. علی زارعی با دیدن او بیشتر سردش شد و یقهی اورکتش را بالا کشید. میرحسینی آمد کنار آب. علی زارعی به او سلام کرد. جوابش را داد. بعد دست به گیاهان خشک خودروی کنار ساحل گرفت و خود را از آب بیرون کشید. تمام موهای بدنش سیخ شده بود و مثل بید میلرزید. علی زارعی با تعجب پرسید: حاجی! تو این سرما هوس شنا کرده ای؟
میرحسینی در حالی که لبخند می زد، جواب داد: قرار است امروز گردان ها برای شنا بیایند این جا. خواستم قبل از این که آنها تن به آب کارون بدهند، خودم هم مزه ی سرما و شنا را چشیده باشم.
فرماندهان ارشد سپاه، آمار و ارقام جزر و مد اروند رود را در ده سال گذشته در اختیار مهدی و دوستانش گذاشته بودند.
آنها هم تحقیق و بررسی را به کمک آن اطلاعات به شدت پی گیری می کردند. شاید اگر حمله در تابستان یا بهار بود، یک بررسی روی آمار و ارقام ارائه شده ، میتوانست تا حد زیادی زمان جزر و مد کامل در روزهای مختلف را معلوم کند. اما این وضعیت در زمستان و پاییز، تفاوت فاحشی با فصل های دیگر داشت. پر آبی و کم آبی اروند تحت تاثیر بارندگی ها بود و همین عامل در تغییر جریان آب موثر بود.
شناسایی ها هم ادامه یافت و کمکم پایان کار نزدیک می شد. گاه شدت جریان آب ، کار شناسایی را نیمه تمام می گذشت و گاه غواصان در برگشت، به جای مورد نظر نمیرسیدند و آب آنها را به ساحل دیگری می برد.
.........نخلستان حاشیه اروند، پناه گاه بچه ها بود. وصیت نامه های زیادی پای درختان نخل نوشته می شد. نمازها، نیازها ، گریه ها ، دلتنگی ها ، قرار و مدارها با خدا و شهدا، عهد اخوت بستن ها و ..... ......فرماندهان گردانها برای توجیه به منطقه آمدند و داخل آب رفتند. انها تا حدی جلو برده شدند که بتوانند محل ماموریت شان را ببینند....... ......افزایش نیرو، این نگرانی را در فرماندهان به وجود آورد که مبادا حساسیت دشمن برانگیخته شود. گردانها تا آن زمان در دو منطقه مستقر بودند، گردان های خط شکن در کنار کارون بودند و گردانهای پشتیبان در بهمن شیر.
املاک رضا شاه
رضاشاه در دوران حکومتش، آن قدر ثروت تصاحب کرد که به ثروتمندترین فرد ایران - اگر نگوییم خاور میانه تبدیل شد. ثروت وی به هنگام مرگ سه میلیون پوند و حدود 1?5 میلیون هکتار زمین بوده است. بیشتر این زمینها در منطقه اجدادی اش مازندران قرار داشت.
بخشی از این املاک با مصادره مستقیم، دیگری از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخشی دیگر از طرق آبیاری زمینهای بایر و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمین داران بزرگ و کوچک برای فروش زمین هایشان به قیمت اسمی، به دست آمده بود.
در اوایل سال 1311، سفارت بریتانیا گزارش داد که رضاشاه حرص غریبی نسبت به زمین دارد، طوری که همه خانوادهها روانه زندان میکرد، مگر اینکه با فروش املاکشان به وی موافقت کنند: «اشتهای سیری ناپذیر وی به اندازه است که عجیب نخواهد بود اگر چند صباح دیگر کسی بپرسد چرا اعلی حضرت بی درنگ همه ایران را به نام خود به ثبت نمیرساند؟
رضا خان خدمت یا خیانت؟
آیا انگلستان آنقدر دلسوز ملت ایران بود که فردی را منسوب کند که از منافع کشور حمایت کرده و دست استعمارگران از جمله خودش را کوتاه کند؟؟!!!
1. ساختن دبستان، دبیرستان و اولین دانشگاه ایران
2. ابداع دادگستری در ایران
3. ساخت راه آهن و بسیاری از کارخانه جات
4. مشخص کردن مرزهاى کشور و برقراى امنیت
5. یک پارچه کردن کشوردر حال تجزیه
6. ساختن یکى از بهترین پالایشگاه هاى جهان
7. پایه گذارى صنعت بیمه در ایران
8. نابود کردن کامل فرقه دزدهای گردنه
9. تاسیس شهربانی
10. تحریم نفتى امریکا
11. اخراج نیروهاى انگلیس از خلیج فارس
12. آزاد کردن جزیره های تنب کوچک و بزرگ و ابوموسى
13. 104 بار جنگ با عراق که بدلیل نیرومندى ارتش ایران ، مردم ایران حتی نمیدانستند دارند با عراق میجنگند
14. بهره بردارى از اختلاف امریکا و شوروی به نفع ایران و راه اندازى صنعت در ایران
15. جذب سرمایه های اتحادیه های ورشو
16. راه اندازى ماشین سازی اراک و تبریز
17. اعطاى حق رای به زنها
18. اعطاى شغل هاى دولتى به زنان مثل مدیر، وزیر و نماینده
19. رایگان نمودن آموزش همگانی
20. قرار دادن پول ایران در جمع 10 ارز جهانی
پاسخ:
1. مدارس و مکتب خانه ها در ایران قبل از پهلوی، وجود داشته اند ! رضاخان در این مراکز تغییراتی با نام نظام آموزشی نوین اما در واقع جهت بازسازی ایران طبق تصویر غرب ایجاد کرد. این تغییرات وسیله وی برای مذهبزدایی یا دنیانگری، برانداختن تعبدگری، ناسیونالیسم، توسعهی آموزشی و سرمایهداری دولتی بود. [ یرواند آبراهیان (تاریخ نگار برجسته ایرانی)، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و محسن مدیر شانهچی، تهران، نشر مرکز، 1378، ص 127.] [ جان فورن(نظریه پرداز و جامعه شناس غربی) ، مقاومت شکننده، ترجمهی احمد تدین، تهران، مؤسسهی خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1382، ص 333.] * تاسیس اولین دانشگاه ایران ادعای غلطی است چرا که سابقه آموزش عالی در ایران به دانشگاه جندی شاپور و پس از آن به دارالفنون و دانشسرای عالی علوم سیاسی و ... باز میگردد.
2. دادگستری در دوره پهلوی ابداع نشد. وزارت عدلیه در زمان ناصرالدین شاه تاسیس شد .
3. راه آهن در ایران به نام مردم و به کام روسیه و انگلستان و جهت نقل و انتقال سلاح و تجهیزات برای قشون آن دو کشور دشمن و متجاوز به ایران و خارج کردن نفت کشور ساخته شد . * منطقی ترین مسیر برای راه آهن در ایران، میبایست از تهران شروع شده، از مرکز کشور _استان های اصفهان و فارس _ عبور می کرد و به خلیج فارس ختم می شد اما فارس که از بزرگترین استانها و مرکز جنوب ایران بود تا چند سال پیش هنوز راه آهن نداشت ! پس این طرح برای خدمت به کشور و مردم نبود .
4. بر خلاف نظر نویسنده، رضا خان نه تنها قادر به حفظ تمامیت ارضی ایران نبود، بلکه در قرارداد سعدآباد، بخش هایی از اراضی ایران را در قبال جلب نظر انگلیس به کشور های همسایه واگذار کرد ! برای نمونه می توان واگذاری کل اروند به عراق، منطقه چکاب به افغانستان و مناطق شمال باختری کشور به ترکیه را ذکر کرد.
5. در تاریخ، اقدامات تجزیه طلبانه ای در دوران رضا شاه، ثبت نشده است. بلکه رضا شاه گاها به بهانه جلوگیری از تجزیه ایران، بعضی از مخالفان حکومت را با اتهام تجزیه طلبی حذف کرده است.
6. در هیچ منبعی به ساخت پالایشگاه، در دوره سلطنت رضاخان اشاره نشده و صرفا ادعای نویسنده می باشد .
7. اولین بیمه در ایران با انگیزه و پیگیری دکتر آقایان (یکی از اعضای اولین هیئت مدیره بیمه ایران و در حقیقت یکی از بانیان تأسیس آن) و آقای داور وزیر مالیه آن زمان ایجاد گردید و ارتباطی با رضاخان نداشت ! رضاخان فاقد قدرت برنامه ریزی کشور و تدابیری این چنین بود .
8. بزرگترین ملاک و سرمایه دار ایران در زمان رضا شاه خود او بود ! سرمایه ای که با زور و تهدید از چنگ مردم خارج کرده بود.
کسی که پول تماشای یک نمایش را نداشته چگونه تبدیل به بزرگترین ملاک کشور شد ؟!
* مقابله با راهزنی از اقدامات اولیه هر حکومتی برای استقرار و حفظ حاکمیت خود است . البته این امر به دلیل راههای مواصلاتی و نیروهای مسلحی که رضاخان برای تثبیت حکومت و بستن دهان مخالفان ایجاد کرد ، در دوره او نمود بیشتری یافت .
9. شهربانی برای اولین بار در زمان ناصرالدین شاه و به تقلید از سازمان های اروپایی تاسیس شد نه در زمان رضاشاه پهلوی.
10. چیزی به نام تحریم نفتی آمریکا توسط رضاخان وجود ندارد !
در روابط نفتی آن دوره ایران و امریکا تنها کنارهگیری کمپانی نفت تگزاس از ایران به 2 دلیل زیر به چشم می خورد:
الف) امتیازات بهتری که در سایر نقاط خلیجفارس به دست آورده بود .
ب) انگلیسیها حاضر بوند در قبال فسخ قرارداد، کمکهای مهمتری در خلیجفارس به آن کمپانی بنمایند .
که خود کمپانی شخصا با ایران اعلام عدم همکاری نمود !
* ضعف شدید رضاخان در برابر بیگانگان چنان بود که در این باره می توان به ماجرای تسلیم فوری رضاخان در برابر تهدید تحریم نفتی انگلیس اشاره نمود !
11. طی دوران سلطنت رضاشاه، نیروهای انگلیس در خلیج فارس حضور داشتند و در پایان انگلیس رضاخان را اخراج و تبعید کرد، نه رضا خان انگلیس را !
12. آزادسازی جزایر سه گانه در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی و در قبال جدایی بحرین از ایران و تحت نظر انگلیس صورت گرفت !
13. ادعای 104 مرتبه جنگ با عراق و عدم اطلاع مردم کذب محض است! چگونه است که نه در اسناد و منابع تاریخی ، نه در منابع خود حکومت پهلوی و نه حتی در تاریخ شفاهی و خاطرات مردم ایران در این خصوص اخباری نیست ؟!
به گواهی تاریخ با ورود ارتش متفقین، ارتش پهلوی هیچ مقاومتی نکرده و با حضور شخص رضاشاه در سرباز خانه های دو لشکر تهران، دستور ترخیص همه و بازگشت آنها به خانه هایشان را صادر کرد.
قدرت او و ارتشش تنها در سرکوب مردم غیرمسلح کشورش بود .
14. اختلافات آمریکا و شوروی (جنگ سرد) پس از جنگ جهانی دوم و مرگ رضاخان به وجود آمد !
* رضاشاه با بودجه دولت، کارخانه تاسیس و پس از رسیدن به سوددهی، به بهای کمتر از قیمت واقعی، به خود یا وابستگان قدرت سیاسی اختصاص می داد.
وابستگی شدید این صنعت به قدرت های خارجی از جمله آلمان، ضربه مهلکی را در زمان جنگ جهان دوم به ایران وارد کرد. زیرا با خروج آلمانیها از ایران، تمام صنایع به آهنپارههایی بیارزش تبدیل شدند.
15. چیزی به اسم اتحادیه ورشو وجود ندارد !
نزدیک ترین مورد تاریخی، پیمان ورشو است که یک پیمان نظامی بوده است که از سال 1955 تا 1991 و سالها پس از دوره سلطنت رضاشاه برقرار بود و ارتباطی به ایران نیز نداشته است !
16. تاسیس شرکت های ماشین سازی اراک و تبریز سالها پس از مرگ رضاخان و در سال های 1346 و 1348 بوده است !
17. بانوان قبل از دوران رضاشاه هم طبق قانون حق رای داشتند !
در حقیقت قانون اساسی مشروطه، صراحتی درباره عدم مشارکت زنان نداشت .
* با دخالت های بیشمار حکومت در انتخابات مجلس که تنها نهادی بود که مردم به ظاهر در آن تاثیر داشتند، عملا حق رای از مردان نیز سلب شده بود چه برسد به بانوان !
18. ورود زنان به مشاغل اجتماعی در راستای برنامه های استعماری رضاخان بود .
دلیل حضور زنان در جامعه ، عادی سازی بی حجابی ، روابط ناسالم میان زن و مرد ، تخریب فرهنگ حاکم و فساد در جامعه مسلمان ایران بود نه خدمت به بانوان !
19. آموزش رایگان قبل از دوره رضاخان و در دوره مشروطیت برای کودکان اجباری شده بود !
20. چیزی به نام ارز جهانی وجود ندارد !
بر طبق اسناد، طی سالیان متمادی از جمله دوره سلطنت رضاخان، ارزش پول ایران رو به کاهش بوده است.
لذا لازمه قرار گرفتن پول ایران جزء ارزهای با ارزش، افزایش ارزش پول ایران یا کاهش ارزش واحد پول سایر کشورهاست؛ که مورد اول حاصل نشده است و در صورت رخ دادن مورد دوم نیز، ارتباطی به رضاخان ندارد!
کتاب آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس
سوالات صفحه 58
سوال 1 پاسخ ص 15
سوال 3 پاسخ ص 16و21
سوال 5 پاسخ ص 21
سوال 8 پاسخ ص 28
سوال 9 پاسخ ص 33
سوال 11 پاسخ ص 41
سوال 12 پاسخ ص 45
سوال 13 پاسخ ص 51
سوال 14 پاسخ ص 50
سوال 15 پاسخ ص 57
سوالات صفحه 100
سوال 1 پاسخ ص 64
سوال 3 پاسخ ص 74
سوال 6 پاسخ ص 89
سوال 7 پاسخ ص 93
سوال 9 پاسخ ص 97
سوال 10 نقش منافقین در جنگ پاسخ در کل کتاب
سوالات صفحه 139
سوال 2 پاسخ ص 104 و 111
سوال 3 پاسخ ص 116
سوال 5 پاسخ ص 126
سوال 7 پاسخ ص 133
سوال 8 پاسخ ص 136
سوالات صفحه 179
سوال 3 پاسخ 166
سوال 5 برخورد دوگانه سازمان ملل در صدور قطعنامه پاسخ ص 147
سوال 6 تجاوز مجدد عراق بعد از قطعنامه پاسخ ص 156
سوال 7 فروغ جاویدان و مرصاد ص 159و159
سوالات صفحه 235
سوال 1 پاسخ ص 184
سوال 4 پاسخ ص 199
سوال 5 پاسخ ص 214
سوال 6 پاسخ ص 213
سوال 9 پاسخ ص 228
سوال 10 پاسخ ص 232
سوال 11 نظریه فوکویاما پاسخ ص 230
****
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا (سوره نساء آیه145)
در تابستان 1367 و پس از عملیات مسلحانه فروغ جاویدان از سوی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و حمله به خاک ایران از طریق مرزهای غربی ایران و با پشتیبانی رژیم بعث عراق منافقین در «قالب یک ارتش متجاوز ظاهر شد، که از پشتیبانی کامل نیروهای نظامی بیگانه برخوردار بود.» (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت:148)
"همزمان با پیشروی نیروهای سازمان مجاهدین خلق( منافقین) به داخل خاک ایران، بروز تحرکات و تنشهایی در زندان با سردمداری برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، آغاز فعالیتهای برخی هواداران سازمان در سطح جامعه و ایجاد حرکتهایی برای برپایی آشوب و شورش در سطح شهرها و انتشار پیامهای مستمر سازمان از طریق رادیو و تحریک مردم به شورش رخ میدهد." (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت:142)
در آستانه عملیات فروغ جاویدان، مسعود رجوی گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، 48 ساعته به تهران خواهیم رسید… از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد… از طرفی در زندانها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.» این سخنان 3 روز قبل از آغاز عملیات و یک هفته قبل از آغاز اعدامها در تالار اجتماعات قرارگاه اشرف گفته شد.
مطابق روایت رسمی جمهوری اسلامی، زندانیان مجاهدین از حمله خبر داشته و خشنودی خود را از طریق برپایی جشن و سرودخوانی در زندان اعلام کرده بودند. آنان قرار بود پس از اشغال هر شهر، به ارتش او پیوسته و در فتح تهران شرکت کنند و به همین دلیل، آنها به عنوان مزدوران دشمن متجاوز در زمان جنگ محاکمه اعدام شدند.
??????????
گوشه ای از عملکرد سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس
1- ترور آیت الله خامنه ای در مسجد ابوذر تهران که موجب مجروحین شدید ایشان شد
2- انفجار حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی به همراه 72 نفر از مسئولین
3- ترور شهید رجایی رئیس جمهور و شهید باهنر نخست وزیر
4- ترور خدمتگزاران نظام جمهوری اسلامی از جمله شهید هاشمی نژاد - شهید قدوسی - شهید لاجوردی – شهید دیالمه و.......
5- ترور ائمه جمعه مطرح کشور، شهید صدوقی - شهید دستغیب - شهید اشرفی اصفهانی - شهید مدنی - شهید قاضی طباطبایی
6- ترور فرماندهان هشت سال دفاع مقدس از جمله شهید صیاد شیرازی
7- ترور افراد عادی و متدین در شهرها
8- بمب گذاری در شهرها و معابر عمومی و تجمعات و کشتار مردم عادی
9- حمله به کشور در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که با عملیات مرصاد در هم شکسته شد
10- حدود یکصد حمله به یگانهای رزمی ایران در جبهه ها
11- جاسوسی و دادن اطلاعات یگانهای رزم ایران به بعثی های متجاوز
12- دادن اطلاعات پرواز هواپیمای حامل شهید محلاتی و حدود 50 نفر از مسئولین که مورد حمله هواپیماهای عراق قرار گرفته و همگی به شهادت رسیدند
13- شناسایی اسرای ایرانی در اردوگاه های عراق که موجب شکنجه و شهادت آنها میشد
14- بازجویی و شکنجه اسرای ایرانی در زندانهای عراق
15- جاسوسی بین اسرای ایرانی برای بعثی ها
16 – ترور بیش از 17000نفر از بهترین فرزندان این آب و خاک
17- تبلیغات منفی و مخدوش نمودن چهره ایران در دنیا
18- مشارکت در کشتار حجاج ایرانی در مراسم حج مکه مکرمه سال1366
19 – شناسایی رهبران انقلابی و مبارز عراقی در پوشش سپاه پاسداران و معرفی آنها به استخبارات عراق که موجب شهادت مظلومانه و فجیح همگی آنها گردید
20- همکاری با سیاستهای استکباری آمریکا و برگزاری همایش های مختلف در خارج از کشور
21- اعلام همبستگی زندانیان و مجرمین منافق با مهاجمین منافق به ایران در سال 1367 و عملیات فروغ جاویدان و شورش در زندانها و تلاش برای همکاری با مهاجمین از داخل کشور