اِبْنِ هِیْثَم، ابوعلی حسن (محمد؟) بن حسن (حسین؟) بن هیثم مهندس اهوازی،[1]، ناموَر به ابن هیثم (430-354) که در باختر در نوشتههای لاتینی سدههای میانه به آونتان یا آوناتهان و بیشتر به آلهازن (Alhazen) شناخته میشود، از دانشمندان سرشناس ایرانی[2][3][4][5][6][7][8] و اولین دانشمند فیزیک نور در جهان است که در زمینه شناخت نور و قانونهای شکست و بازتاب آن نقش مهمی ایفا کردهاست.
ابو علی مهندس مجوسی اهوازی،معروف به ابن هیثم؛ از دانشمندان معروف و سرشناس خوزستان بود که در شهر وهیشت اردشیر(بصره امروزی) اقامت داشت، وی در علوم ریاضی، حساب و هندسه، مثلثات، جبر، الابصار و غیره، استادی ماهر و صاحب ابتکار بود. چون مردی آزاد اندیش و در نژادایرانی خویش متعصب بود، با فرقه ملیون همدست شد. زیر فشار عمال خلیفه، زادگاه خود را ترک کرد و به مصر رفت و به دربار فاطمیان که یکی از ایرانیان زرتشتی تاسیس کرده بود، پیوست. ابن هیثم از راه استنساخ کتابهای ریاضی روزگار می گذرانید. کتابهای او در هندسه، حساب، به ویژه کتاب علم البصار در پرتو شناسی، شهرت جهانی دارند.این کتاب در سده های میانی اروپا، به لاتین برگردانده شد. این دانشمند بزرگ ایرانی به تعریف از اهواز، زادگاهش، کتاب تفضیل اهواز علی بغداد من جهات طبیعیه را نوشت. [9]شرح اصول اتاقک تاریک و اختراع ذرهبین از کارهای برجسته? این دانشمند ایرانی و مسلمان است که منجر به ساخت دوربین عکاسی گردید.[10] به دید برخی پژوهشگران ابن هیثم نخستین دانشمند جهان است که سرعت صوت را محاسبه کردهاست. ابن هیثم با معیار متعارف اندازهگیری طول در زمان خود، که واحد ذرع بود، سرعت نور و دور کره زمین را اندازه گرفت. وی نخستین کسی است که 700 سال قبل از نیوتن به بررسی ویژگیهای نور پرداخت.[8] ابن هیثم را اولین دانشمندی میشناسند که از روش مبتنی بر آزمایش در کارهایش استفاده کرد.[11]
سیارک شماره 59239 به افتخار این دانشمند به نام 59239 ابن هیثم نامیده شدهاست.
نیاکان ابن هیثم از شهر دانشگاهی گندی شاپور در زمان ساسانیان و زرتشتی بودهاند که پس از حمله اعراب در زمان خلافت عمر بن الخطاب به همراه بسیاری از داشنمندان دیگر مانند خاندان نوبخت و بختیشوعها از گندیشاپور کوچ کردند[12] (که در آن زمان تحت فرمانروایی دودمان آلبویه ایرانی عراق بوده و بخشی از ایران[13] به شمار میرفت) برخاست. وی اهل خوزستان بود و در شهر وهیشتاردشیر (اهواز) جای داشت، او درعلوم ریاضی، حساب و هندسه، مثلثات، جبر، الابصار و دیگر، استادی چیرهدست و توانا بود.بااینکه بسیاری از کتابهایی ومقالاتی که امروزه به ابن هیثم می پردازند وی را یک دانشمند عرب معرفی می کنند اما بنا به تحقیقات ذکرالله قلندری ،این دانشمند ایرانی وبه احتمال بسیار از اهالی اهواز بوده که به منظور انجام پروژه های علمی اش ابتدا به بصره و دیگربار به قاهره سفر نموده است.(قلندری،1393،صص 3-18).قلندری در نوشتارش تصریح می کند که نام هیثم به معنای بچه شاهین یا بچه عقاب است(ر.ک لسان العرب،ابن منظور،دارالاحیا،الترات العربی بیروت،چاپ اول 1408،ماده هثم ص 28)همانند دیگر هموطن مشهورش ابن سینا که سینا نیز به همین معنا و بچه شاهین یا سیمرغ آمده است.اتصال جمله این واژگان به واژه اوستایی سیمرغ که در ادبیات ایران پیش از اسلام رمز ونماد علم پزشکی بوده در خور تامل می نماید.جالب این نکته است که هردو حکیم مذکور علاوه بر دانش های دیگر پزشکان حاذقی در زمان خود بودند واین نکته یکی از دلایل مهم ایرانی بودن ابن هیثم است.از جمله دلایل دیگری که ذکرالله قلندری در ایرانی بودن ابن هیثم آورده تصریح ابی اصیعبه در کتاب عیون الانبا به این نکته است که «ابن هیثم آشنایی خوبی با زبان عربی داشت»(عیون الانباء، جزء الثانی، 1299 ه ق، ص 90)این مطلب نیز نماینگر این است که او از ابتدا عرب زبان نبوده است.در فرضیه دومی که قلندری در نوشتارش مطرح نموده است فرض تاثیر گزاری نظریات و آراء ابن هیثم بر دست ساخته های بصری در ایران همانند فانوس خیال(که رباعی از خیام کهن ترین اشاره به آن است) و همچنین یک دستگاه پخش تصویر متحرک در قرن نهم هجری با نام تعبیه غربیه به روایت خواندمیر در حبیب السیر محتمل و تا حد زیادی اشکار است..این مطلب بیانگر این است که علاوه بر تاثیری که ابن هیثم در اروپا بروی بزرگانی چون کپلر،نیوتون، و گالیله گذاشت تا تحقیقات بعدی اتاق تاریک اورا در اروپا به شکل دوربین عکاسی تکامل بخشد، از این سو در ایران نیز نظریات این حکیم مورد توجه مخترعان ومهندسان ایرانی در صناعات بصری بوده است.منتها از بد روزگار و بخاطر شرایط بغرنج سیاسی ایران هیچکدام از آن اختراعات بصری تا به به امروز باقی نمانده است.(قلندری،همان)
ابن هیثم از راه استنساخ کتابهای ریاضی روزگار میگذرانید. کتابهای او در هندسه، حساب، به ویژه کتاب علم البصار در پرتوشناسی، شهرت جهانی دارند. این کتاب در سدههای میانه اروپا، به لاتین برگردانده شد.
ابن هیثم پدر علم فیزیک نور و آغاز کننده تحولاتی است که بعدها به ساخت دوربین عکاسی، دوربین سینما و پرژکتور پخش فیلم منجر شد. ابن هیثم تلاش زیادی در شناخت فیزیک نور انجام داد. او رسالهای درباره نور نوشت و ذرهبین را ساخت. به نسبت زاویه تابش و زاویه انکسار پی برد و اصول تاریکخانه را شرح داد و در مورد قسمتهای مختلف چشم بحث کرد. رساله? نور ابن هیثم نفوذ زیادی در اروپا گذاشت. کارهای وی توسط کمالالدین فارسی پیگیری شد.
بالغ بر بیست اثر بازمانده ابن هیثم ویژه مسائل نجومی است.
شهرت ابن هیثم در نجوم بیشتر به سبب تالیف رسالهای است به نام مقاله فی هیئته العالم. ظاهراً این رساله از آثار جوانی او است، زیرا در آن از «پرتوی که از چشم خارج میشود» سخن گفتهاست و ماه را جسمی صیقلی توصیف کرده که نور خورشید را «باز میتاباند». این دو نظر را وی در المناظر و مقاله فی ضوء القمر رد کردهاست این رساله تنها نوشته نجومی ابن هیثم است که در سدههای میانه به باختر راه یافتهاست. آبراهام هبرایوس آن را به سفارش آلفونسوی دهم، شاه کاستیل (وفات: 1284 میلادی) به اسپانیایی ترجمه کرد و این ترجمه را مترجم ناشناسی (تحت عنوان کتاب جهان و آسمان) به لاتینی در آورد. در این رساله ابن هیثم ثابت میکند که اگر ماه مانند آینهای رفتار کند، لازم میآید که سطحی از ماه که نور خورشید را به زمین باز میتاباند کوچکتر از سطحی باشد که ما میبینیم، پس نتیجه میگیرد که ماه نور عرضی خود را در دریت مانند اجسام منیر، یعنی از همه سطح خود و در همه جهات گسیل میدارد، این نظر با استفاده از یک ذاتالثقبتین نجومی ثابت میشود. از این رو وی آسمان را متشکل از مجموعهای از پوستههای کروی (با افلاک) هم مرکز فرض کردهاست که بر هم مماسند و درون یکدیگر میچرخند، در داخل ضخامت هر پوسته، که نماینده فلک یکی از سیارات است، پوستههای هم مرکز و خارج از مرکز و کرات کامل دیگری وجود دارد که بترتیب با افلاک خارج از مرکز و افلاک تدویر متناظرند. همه پوستهها و کرهها سر جای خود و به گرد مرکز خود میچرخند، و از ترکیب آنها حرکت ظاهری سیاره که طبق فرض روی استوای فلک تدویر قرار دارد، پدید میآید. ابن هیثم با توصیف دقیق همه حرکتهایی که در کار میآیند، در واقع گزارشی کامل و روشن و غیر فنی از نظریه بطلمیوسدرباره سیارات ارائه میکند، و همین نکته راز محبوبیت رساله او را آشکار میکند.